سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خوندنی
نوشته شده در تاریخ 90/8/13 ساعت 12:3 ص توسط farhad nadimi


قسمت دوم

در قسمت قبل اشاره شد که جهان پیش از ظهور امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، به گونه ای است که ظلم و ستم بیداد می کند و جامعه انسانی را به جایگاهی می رساند که از خویشتن خویش ناامید شده و موعود وعده داده شده را می طلبند تا بنیان هر چه ظلم و ستم را از ریشه برکند و عدل و داد را در میان مردم جاری و ساری کند. این جهان دارای ویژگی هایی است که با برخی از آنها از قبیل بی توجهی به احکام، اوضاع دین، بی توجهی به احکام، وضعیت امنیت و ... آشنا شدیم. در این قسمت نیز به بیان برخی دیگر از این خصوصیات خواهیم پرداخت.

  

شیوع فساد اخلاقی

« مردم برای فجور پیمان برادری می بندند و دین داری برخی موجب انزوای آنان از دیگران می شود و با دروغ گفتن عزیز و محبوب می شوند و محبت تنها بر زبان ها به کار می رود و دل های مردم با یکدیگر کینه دارد». آنچه از این حدیث و احادیث مشابه دیگر می توان به دست آورد، اینکه انگیزه های روابط اجتماعی، انگیزه هایی الاهی و انسانی نیست و کمک رسانی مادی و معنوی به انسان ها هدف نمی باشد. محبت ها و دوستی ها واقعی نیست. عشق و علاقه وارسته از مسائل مادی در میان نیست؛ دوستی ها صوری و بر اساس مسائل پوچ و زودگذر است. پیوندها برای دستیابی به عیش و عشرت و فساد آلودگی است؛ یگانگی ها زبانی و ظاهری است و بیگانگی ها ریشه ای و عمیق.

در این دوران معیار ارزش، سرمایه و پول می شود که هر کس در این میدان پیشتر باشد، ارزشمندتر است و بالعکس ارزش های الهی و معنوی که بالاترین ارزش هاست، چیزی به حساب نمی آید و مورد توجه قرار نمی گیرد

 

در حدیث دیگری می خوانیم: « می بینی مردان خود را برای مردان آماده ساخته و زنان برای زنان و خواهی دید که زن و مرد از عمل نامشروع امرار معاش می کنند و زنان هم چون مردان به برپایی مجالس اقدام می کنند».(1)

« و نیز می بینی که زن با شوهر خود همدست شده تا با دیگر مردان مباشرت کند و خواهی دید که بیشتر مردم و بهترین خانواده ها، آن هایند که زنان را در بی بند و باری یاری کنند».(2)

 

سستی ارزش ها و رواج گناهان

در این دوران معیار ارزش، سرمایه و پول می شود که هر کس در این میدان پیشتر باشد، ارزشمندتر است و بالعکس ارزش های الهی و معنوی که بالاترین ارزش هاست، چیزی به حساب نمی آید و مورد توجه قرار نمی گیرد. امام علی علیه السلام در حدیثی این سستی ارزش ها و رواج گناهان را این چنین توصیف می کند: « جوان آن ها بدخو و هر که با آن مردم در آمیزد، گنهکار باشد. دانشمند آنان منافق و قاریان قرآن دروغ گویند. کوچکان، بزرگان را احترام نکنند و توانمندان فقیران را پوشش ندهند».(3)

 

بارندگی های زیان بار

در حدیثی از امام علی علیه السلام آمده است: « [در آن دوران] باران می بارد، ولی زمین ثمره نمی دهد».(4) بر هم خوردن سیستم جوی از تحولات خاص این دوران است که آسمان یا نمی بارد و یا اگر ببارد، در غیر فصل خود می بارد که خود زیان های دیگری را به بار می آورد و از مهم ترین زیان ها ویرانی کشاورزی و محصولات آن است.

 

گرانی
شیوع گرانی

با رواج گناهان، ظلم و چپاول و بیداد حاکمان و ... پدیده گرانی جوامع را تسخیر می سازد. امام صادق علیه السلام در حدیثی می فرماید: « در آن زمان مؤمنین به گرسنگی مبتلا می شوند و علت آن بالا رفتن قیمت اجناس است؛ به گونه ای که توان خرید مایحتاج اولیه خود را از دست می دهند».(5)

 

سردی عواطف

در این دوران انسان ها اگرچه به ظاهر به هم نزدیک هستند، اما پیوندهای انسانی استواری وجود ندارد و زندگی بر محور حق و ارزش های انسانی دور نمی زند. انسان ها به ظاهر در کنار یکدیگر و در یک اجتماع زندگی می کنند، اما دل ها و فکرها در کنار هم نیست و ناسازگاری ها و تضادهای مادی مانع نزدیکی و همدلی مردمان است « و این در هنگامی است که دنیا هرج و مرج شده و برخی بر دیگری گردن کشی کرده؛ در آن زمان بزرگسالان بر خردسالان رحم نکرده و نیرومندان بر ضعیفان؛ آنگاه است که خداوند او را به خروج رخصت می دهد».(6)

 

تسلط اغنیاء

بیشترین فاجعه دردناک و بحران عظیم حیات انسانی پیش از ظهور، به ظلم اقتصادی باز می گردد و ریشه ظلم های اقتصادی در سرمایه داری نهفته است. اکثریت انحراف ها و کجروی ها و سقوط ها یا مستقیماً زائیده نظام و تفکر سرمایه داری است و یا از لوازم جدایی ناپذیر زندگی اشرافیگری. « مردم همراه قدرت های غالب اند (خواه سیاسی و خواه اقتصادی) ... و مردم و مجلس ها و جمعیت ها همه دنباله رو سرمایه دارانند».(7)

 

جنگ ها

فتنه ها و آشوبگری ها و جنگ های فراوانی قبل از ظهور منجی بشریت رخ می دهد و انسان های پشت پا زده به نعمت های الهی، در اثر دوری هر چه تمام تر از ارزش های انسانی همانند حیوانات به جان یکدیگر افتاده و جان و مال و هستی همدیگر را به مخاطره می افکنند، ظلم و ستم همه گیر می شود؛ به گونه ای که هیچ کس از ابناء بشر برای خود پناهگایی نمی یابد و به هر طرف رو می کند، از سیلی ظلم زمانه در امان نمی باشد. رسول خدا صلی الله علیه و آله در حدیثی با توصیف این اوضاع می فرماید: « جنگ و آشوبی در شام شما را فرا گیرد که هر زمان از یک طرف آرام شود، از جانب دیگر شعله گیرد و این فتنه تمامی ندارد تا موقعی که منادی از آسمان ندا می کند که همانا امیر شما فلان [مهدی ـ ارواحنا فداه ـ] است».(8)

وقتی روابط انسانی بر اساس مادیات باشد و ضابطه در رابطه ها سود و افزایش سرمایه و بازدهی شود، استثمار، معیار اصلی رابطه ها می شود و طبقات اجتماعی هر کدام به نوعی تلاش می کنند تا حق دیگران را ببرند. در نتیجه جامعه انسانی به جنگلی از حیوانات تبدیل شده است و مردمان به گرگ هایی تبدیل می شوند که به جان هم افتاده و حکومت ها به درندگانی که به جان ملت ها افتاده و از خون و پوست و گوشت و استخوان هایشان تغذیه می کنند

 

در چنین شرایطی است که دیگر اعتماد میان از انسان ها رخت بر می بندد و هیچ کس نسبت به مال و ناموس و آبروی خود، از دیگری مطمئن نبوده و در هیچ زمینه ای انسان امین و درستکار پیدا نمی کنند و مأمنی و پناهگاهی نمی یابد تا در آنجا آرام گیرد. مردم از فشار مشکلات و ستم های فراوان، هر سپیده و شامگاه آرزوی مرگ می کنند و چون می بینند که همه یکدیگر را می آزارند و هر کسی قدرت داشت و دستش رسید، دیگری را می درد و می خورد و حق و حقوق او را چپاول می کند و هیچ گاه ملاحظات انسانی و اسلامی در رفتار اجتماعی مردم با یکدیگر دیده نمی شود.(9)

 

استبداد

« در آن هنگام گروهی بر مردم حکومت خواهند کرد که اگر سخنی بگویند، کشته می شوند و اگر سکوت کنند همه چیزشان مباح می شود تا آنکه همه هستی آنان را از برای خود قرار دهند».(10) وقتی روابط انسانی بر اساس مادیات باشد و ضابطه در رابطه ها سود و افزایش سرمایه و بازدهی شود، استثمار، معیار اصلی رابطه ها می شود و طبقات اجتماعی هر کدام به نوعی تلاش می کنند تا حق دیگران را ببرند. در نتیجه جامعه انسانی به جنگلی از حیوانات تبدیل شده است و مردمان به گرگ هایی تبدیل می شوند که به جان هم افتاده و حکومت ها به درندگانی که به جان ملت ها افتاده و از خون و پوست و گوشت و استخوان هایشان تغذیه می کنند. در این زمان طبقات متوسط جامعه طعمه طبقه سلطه طلب و حاکم و سرمایه دار می شود که بینوایان در این جامعه ها در حکم مردگانند، نه برای آنان رمقی مانده است و نه قدرت عرض وجود و نه جانی برای طلب حق خویش دارند.

 

پی نوشت:

1. کافی، ج 8 ص 38.

2. همان، ص 39.

3. نهج البلاغه، ص 729.

4. کنز العمال،ج 14 ، ص 243.

5. غیبت نعمانی، باب 14، ح 5؛ کمال الدین، ص 649، ح 3.

6. کفایة الاثر، 151.

7. منتخب الاثر، ص 429.

8. کنز العمال ،ج11 ص 258.

9. غیبت نعمانی، ص 235.

10. منتخب الاثر، ص 432.








طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ