سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خوندنی
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
نوشته شده در تاریخ 90/5/14 ساعت 12:33 ص توسط farhad nadimi


وضعیت زنان در آخرالزّمان


از انحرافات خطرناک که جامعه پیش از ظهور به آن گرفتار می‌گردد، بی‌امنیّتی خانوادگی و ناموسی است، حضرت علی(علیه السلام) در این خصوص می‌فرمایند: «سفیانی در حالی که نیزه‌ای در دست دارد، زنی باردار دستگیر می‌نماید و به یکی از یارانش می‌گوید: به او تعدّی نما و او سپس شکم زن را می‌درد و جنینش را بیرون می‌آورد و هیچ کس نمی‌تواند چنین وضعیّت هولناکی را تغییر دهد.»


زن انحراف آب بازی

یکی از مسائلی که در حکومت‌های آخرالزّمان مطرح است، بنا بر اخباری که از معصومان(علیه السلام) وارد گردیده است، سلطه و نفوذ زنان در امور سیاسی می‌باشد:

امیر مؤمنان(علیه السلام) می‌فرماید: «... و آن هنگامی است که زن‌ها مسلّط شوند، کنیزان تسلّط پیدا کنند و کودکان حکومت کنند.»1

«هنگامی که زن‌ها بر تخت سلطنت چیره شوند و بر هر مردی چیره باشند و جز خواسته آن‌ها عملی نگردد.»2

امام صادق(علیه السلام) می‌فرمایند: «و زنان را می‌بینی که به‌سان مردان، مجالس (کنفرانس) راه می‌اندازند.»3

 

وضعیّت اقتصادی زنان در آخرالزمان

یکی از مهم‌ترین مشکلاتی که بشر در آخرالزّمان با آن سخت دست به گریبان است، مسائل و مشکلات اقتصادی است. نابسامانی عظیم اقتصادی در سرتاسر جهان به وقوع می‌پیوندد و زنان از این واقعه شوم، در امان نخواهند بود؛ بلکه بیشترین ضربه را آن‌ها خواهند خورد.

امام صادق(علیه السلام) در بیان نشانه‌های ظهور می‌فرمایند: «بعضی از مردان را می‌بینی که از راه فساد زنان خود ارتزاق می‌کنند.»4

حضرت علی(علیه السلام) در بیان نشانه‌های ظهور می‌فرمایند: «زنان در آخرالزّمان به خاطر حرص به دنیا در کسب و کار همسران خود شرکت می‌نمایند.»5

امام علی(علیه السلام) می‌فرمایند: «ظاهر می‌شود در آخرالزّمان که بدترین زمان‌هاست، زنانی که در عین لباس پوشیدن لخت و عور هستند.»

وضعیّت اجتماعی زنان در آخرالزّمان

1. عدم امنیّت برای زنان: از انحرافات خطرناک که جامعه پیش از ظهور به آن گرفتار می‌گردد، بی‌امنیّتی خانوادگی و ناموسی است، این مسئله آنچنان فراگیر می‌شود که کمتر کسی می‌تواند یا می‌خواهد از آن جلوگیری نماید.»6

حضرت علی(علیه السلام) در این خصوص می‌فرمایند: «سفیانی در حالی که نیزه‌ای در دست دارد، زنی باردار دستگیر می‌نماید و به یکی از یارانش می‌گوید: به او تعدّی نما و او سپس شکم زن را می‌درد و جنینش را بیرون می‌آورد و هیچ کس نمی‌تواند چنین وضعیّت هولناکی را تغییر دهد.»7

2. هبوط مسائل اخلاقی و انسانی در زنان: جامعه پیش از ظهور، جامعه‌ای مملوّ از فساد و بی‌بند و باری‌های اخلاقی است، کردارهای حیوانی گروهی انسان‌نما، آنچنان فراگیر می‌شود که حالت عادّی به خود می‌گیرد. روایاتی که این وضع اخلاقی پیش از ظهور را بیان نموده‌اند، بسیار زیاد است.

محمّد بن مسلم می‌گوید: به امام باقر(علیه السلام) عرض کردم: قائم شما چه وقت ظهور خواهد کرد؟ امام(علیه السلام) فرمودند: «آنگاه که مردها خود را شبیه زنان نمایند و زن‌ها شبیه مردان شوند، آنگاه که مردان به مردان اکتفا کنند و زنان به زنان.»8

امام صادق(علیه السلام) می‌فرمایند: «و زنان را می‌بینی که به‌سان مردان، مجالس (کنفرانس) راه می‌اندازند.»

و در حدیثی از امام صادق(علیه السلام) است که فرمودند:«... در آن زمان زنان را می‌بینی که از بذل خود به کفّار هیچ واهمه‌ای ندارند.»9

امام علی(علیه السلام) می‌فرمایند: «ظاهر می‌شود در آخرالزّمان که بدترین زمان‌هاست، زنانی که در عین لباس پوشیدن لخت و عور هستند.»10

اب پاشی-اب و اتش -اب بازی -تهران

3. افزایش زنان بی‌سرپرست: در آخرالزّمان وضعیّت به گونه‌ای است که بر اثر جنگ‌های پی در پی، تعداد مردان کاهش چشمگیری می‌یابد و به همین دلیل، زنان زیادی بی‌سرپرست می‌گردند و به دنبال کسی هستند تا سرپرستی ایشان را به عهده گیرد.

رسول خدا(صلی الله علیه وآله) می‌فرمایند: «قیامت برپا نمی‌شود، مگر اینکه برای پنجاه زن یک سرپرست باشد.»11

و در حدیث دیگری می‌فرمایند: «زمانی فرا رسد که پنجاه زن با یک مرد رو به رو شده، یکی می‌گوید: ای بنده خدا مرا بخر و دیگری می‌گوید به من پناه ده.»12

امام صادق(علیه السلام) در بیان نشانه‌های ظهور می‌فرمایند: «بعضی از مردان را می‌بینی که از راه فساد زنان خود ارتزاق می‌کنند»
با مقایسه اخباری که در مورد زن آخرالزّمان به ما رسیده و وضعیّت کنونی زن از حیث اجتماعی و اخلاقی، بین زن امروز و زن آخرالزّمان شباهت بسیاری دیده می‌شود. امّا این نکته را هم نباید از نظر دور داشت که نمی‌توان فساد اخلاقی را برای تمام زنان تعمیم داد، زیرا در آن زمان، زنان آگاه، عفیف و با ایمانی نیز وجود دارند که از اوضاع بد آن زمان متأثّرند. امّا وضع عمومی به شکل دیگری است.13

 

پی‌نوشت‌ها:

1. کامل سلیمان، روزگار رهایی، ترجمه علی اکبر مهدی پور، ج2، ص 761 به نقل از بشاره الاسلام، صص 41 و 44.

2. محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج52، ص 259.

3. همان، ص 257.

4. همان.

5. لطف الله صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ص 428.

6. سیّده ارغوان حیدری، «زن، انتظار، ظهور»، ماهنامه شمیم یاس، سال سوم، ش 8، آبان 1382، ص 8.

7. همان، ص 9. به نقل از مقدّسی شافعی سلمی، عقدالدرر، ص 409.

8. منتخب الاثر، ص 292.

9. بحارالانوار، ج52، صص 257 و 258.

10. منتخب الاثر، ص 426.

11. «زن، انتظار، ظهور»، همان، ص 9، به نقل از احمد بن حنبل، مسند، ج3، ص 120.

12. همان، به نقل از بحارالانوار، ج52، ص 250.

13. همان.

بخش مهدویت تبیان


منبع :

عصر شیعه - نوشته مرضیه شریفی

 



  



نوشته شده در تاریخ 90/5/14 ساعت 12:30 ص توسط farhad nadimi


حمایت صهیونیسم از شیطان پرستی


آنها تصمیم گرفته‌اند، به هیچ کس اجازه اظهار وجود ندهند، رسما اعلام می‌کنند همه باید تحت کنترل صهیونیسم باشد، همه باید به شنیدن صدای آنان عادت کنند. همه چیز را آنگونه که خود می‌پسندند، می‌خواهند.


جوانان را در دنیایی از خیالات و اوهام شاعرانه گرفتار می‌سازند و به وقت استیصال و سرخوردگی لحظه‌ای که جوان به هر چیزی چنگ می‌زند تا خود را از مهلکه نجات دهد، مذهب جعلی که سران صهیونیسم از پیش طراحی کرده‌اند در اختیار او می‌گذارند.  

صهیونیسم

بر این اساس می‌گوییم :

1. شیطان پرستی مذهبی ساختگی است که توسط سران صهیونیسم بوجود آمده که مدیریت افکار و اندیشه‌ها را در انحصار خود می‌پندارند. صهیونیسم با صرف مبالغ هنگفت و با خدمت گرفتن هنرپیشگان، خوانندگان، نوازندگان، انتشار سی دی‌های آموزشی، مجلات، روزنامه‌ها و کاباره‌ها... در صدد پر کردن خلاء روحی و معنوی جوانان غرب و به تبع جوانان شرق است، تا جایی که به گفته رئیس بیمارستان نوجوانان نیویورک، شیطان پرستی یکی از شایع‌ترین تهدیداتی است که جوانان امروز را تهدید می‌کند.

آشکار است، وقتی کلیسا نتواند در مقابل خواسته‌های معنوی جوانان الگوی مناسبی ارائه دهد، آنانی که خود را گرگ می‌خوانند هدایت گله‌های گوسفند را برعهده خواهند گرفت و کیست که متوجه استخوان‌های شکسته کلیسا نشده باشد.

رئیس بخش تحقیقات سری پلیس ایالات متحده می‌گوید: می‌توانید مرگ را در بیشتر کلیساها لمس کنید، چیزی برای ادامه حیات وجود ندارد.

تو.شیطان پرستی دنیایی را ترسیم می‌کند که هیچ روزنه امیدی برای آن متصور نیست، به همین جهت شیطان پرستی را جهان تاریک نیز می‌گویند.

3.شیطان پرستی آنگونه که خود می‌گوید، حقیقتی را جستجو می‌کند که در این جهان یافت نمی‌شود، خود کشی که از موارد رایج این آیین است، توجیهی اینگونه دارد: اگر بپرسی چرا خودت را می‌کشی؟ می‌گوید، می‌خواهم به حقیقت برسم و حقیقت در این دنیا به دست نمی‌آید.

مذهب سازان عصر جدید بسیار زیرک هستند. آنان به این حقیقت رسیده‌اند که همیشه گروهی در دنیا وجود دارند که از هیچ‌گونه استقلال فکری برخوردار نیستند و متاسفانه این گروه کمتر به خردمندان تمایل دارند، بلکه گرایش ایشان بیشتر به کسانی است که هوی و هوس را سرلوحه کار خود قرار داده‌اند. پروتکل‌های سران صهیونیسم به صراحت به تربیت و آموزش افراد اشاره دارد و می‌گوید: تا زمانی که افراد جوامع مختلف مطابق الگو و انگاره‌های تربیتی ما دوباره تربیت نشوند، نمی‌توانیم برنامه‌هایمان را در این‌گونه جوامع مطابق با روشی کلی و یکسان پیاده کنیم. اما اگر برنامه‌ها را محتاطانه و توام با آموزش آغاز کنیم، می‌توانیم در کمتر از یک دهه منش و خلق و خوی سرسخت‌ترین افراد را تغییر داده و آنها را مانند افرادی که از پیش مطیع ساخته‌ایم، به زیر سلطه خویش درآوریم.

راهی که برای شیطان پرست ترسیم می‌کنند، معجونی است که هر آدم گرفتاری را به وحشی‌گری و نفرت سوق می‌دهد. اولا راه نیست، کوره راه است. مسیری است که به هیچ جا راه ندارد. بن بست است. رسما اعلام می‌کنند ما به مقصد نمی‌رسیم

4. به شیطان پرست تفهیم می‌کنند که دنیای شیطان پرستی زندگی در میان لجن است و هیچ وقت نمی‌شود، در لجن زندگی کرد و به لجن آلوده نشد و هیچ چاره‌ای برای پاک شدن نیست جر مردن و رهایی از این دنیا.

5. به شیطان پرست می‌فهمانند زندگی در این دنیا بر پایه دروغ است و همه باورهای مردم بر پایه همین دروغ شکل گرفته است، همه عادت کرده‌اند دروغ بگویند، لذا اگر حرف راست هم بزنید کسی آن را باور نمی‌کند.

6. شیطان پرستی آیینی است که همه چیز را منفی ارائه می‌دهد. آدم شیطان پرست عمر شب را بلند می‌داند. او حتی خورشید را مانع از تابش نور می‌پندارد. آنان همه چیز را منفی می‌خواهند، اگر به باغ سیب بروند همه سیب‌ها را کال می‌بینند و اگر به تئاتر بروند، همه بازیگرها را لال می‌پندارند. به شیطان پرست می‌گویند چشمهایت را باز کن، فقط ببین. مغزت را ببند، فکر نکن. نقش تو، نقش تماشاچی تئاتر در این دنیاست.

شیطان پرستی

آدمی وقتی در دام ابلیس‌هایی که طراح و مدیران اجرایی احکام شیطان پرستی هستند، می‌افتد، بمثابه مواد خامی خواهد بود که هر شکلی را اراده کنند، از او می‌سازند.

پروتکل‌های سران صهیونیسم، جهت دادن به فکر و اندیشه غیر یهود به کمک سخن‌سرایی و تئوری‌پردازی را از جمله وظایف متخصصان و کارشناسان صهیونیست می‌داند. آنان چنان به تغییر آدمی دست می‌زنند که بسیاری از این‌که موجود دیگری شده‌اند، بی‌خبرند.

حتی آنهایی که فکر می‌کنند، مدیر و طراح و برنامه‌ریز حداقل بخشی از برنامه‌های شیطان پرست‌ها هستند، تنها عاملی ناچیز و بی‌مقدارند که کورکورانه در خدمت ابلیس بزرگ قرار گرفته‌اند.

7. راهی که برای شیطان پرست ترسیم می‌کنند، معجونی است که هر آدم گرفتاری را به وحشی‌گری و نفرت سوق می‌دهد. اولا راه نیست، کوره راه است. مسیری است که به هیچ جا راه ندارد. بن بست است. رسما اعلام می‌کنند ما به مقصد نمی‌رسیم. برای شیطان پرست تفهیم می‌کنند، جاده‌ای که در آن قرار دارد، پر از خط کشی‌های درهم و برهم است و او در یافتن راه خروج تا سر حد جنون و دیوانگی پیش می‌رود و سر انجام مطمئن می‌شود راه بازگشتی وجود ندارد.

8. احیاء اخلاق مصیبت‌بار قوم لوط امروز از طریق گروه‌های شیطان پرست و به واسطه به آن ترویج می‌شود. پیشرفت هم جنس‌خواهی باور کردنی نیست. حمایت مقامات ارشد کلیسای انگلیس، پارلمان اتحادیه اروپایی، انجمن اطلاعات جنسی و انجمن آموزش و پرورش ایالات متحده... ننگ‌آور است.

امروز دیگر صلیب‌های وارونه، ستاره پنج‌پر، خفاش، صورت‌های نقاشی شده، ماسک‌های حیوانات درنده‌ی شاخ‌دار، برهنه‌پوشی... تنها نشانه‌ها و سمبل‌های شیطان پرستی نیست، عمده‌ترین نشانه شیطان پرستی را در تجاوز و قتل به ویژه در تجاوز به کودکان و نوجوانان به همراه قتل آنان باید دید.

بنیانگذار فرقه شیطان پرستی یک یهودی از خاندان لوی به نام «آنتوان لوی» است و در کلیسای شیطان آنتوان لوی، مناسک جنسی جایگاه خاصی دارد

چندی پیش روزنامه‌های آمریکایی نوشتند، جمعی شیطان پرست دستگیر شده‌اند که نوجوانان و حتی کودکان را وحشیانه مورد تجاوز قرار داده و با ساتور تکه تکه می‌کرده‌اند. استفاده افراطی از مشروبات الکلی، مواد مخدر، قرص‌های روان‌گردان و انرژی‌زا، استفاده و استعمال آلات مصنوعی، خوردن و آشامیدن ادرار و مدفوع... معجونی از بیماری‌های روحی، روانی و جسمی بخصوص بیماری‌های عفونی و ایدز را برای شیطان پرست‌ها به ارمغان آورده است. ایدز شایع‌ترین بیماری نزد شیطان پرستان است و 75 درصد عامل آلودگی شش هزار نفری که روزانه مبتلا به این درد بی‌درمان می‌شوند، انتقال از طریق تماس جنسی است.

9. توصیه‌ای که شیطان پرست‌ها ناگزیر به انجام آنند. شنیدن آهنگ‌های تند همراه با خشونت است که وحشت و نفرت را با خود دارد. آنان موظفند همیشه خشم و نفرت خود را نسبت به مسیح و سایر مقدسات اعلام کنند. خود را بی‌خانمانی بیابانگرد بپندارند که از عشق و محبت متنفرند. آنان خوانندگان بسیار خشنی که در صدایشان می‌توان غرش حیوانات وحشی را شنید، سمبل قدرت شیطان پرستی می‌دانند و کمبود و نیاز خود را با خشونت زیاد رفع می‌کنند. اهانت به ادیان به عنوان آزادی بیان در تصنیف‌های خوانندگان شیطان پرست ترویج و تبلیغ می‌شود.

اکنون موسیقی بی‌ریشه جاز که از موسیقی ییدیش یهودیان گرفته شده در همه زوایای ذهن جوان آمریکایی و... رخنه کرده، به طوری که مایکل جکسون یهودی را از تمام مقدسین کلیسا بر تر می‌دانند. روزی گروه بیتل‌ها از سر مزاح اعلام کرده بود که مایکل جکسون از خدا نیز معروف‌تر است و امروز گروه‌های موسیقی شیطان پرست عملا پرچم جنگ با خدا را بر افراشته‌اند.

اما باید بدانید.

شیطان پرستی

بنیانگذار فرقه شیطان پرستی یک یهودی از خاندان لوی به نام «آنتوان لوی» است و در کلیسای شیطان آنتوان لوی، مناسک جنسی جایگاه خاصی دارد. همان رقص‌ها و کارهای جنسی که به وسیله فرانکسیست‌ها، بطور مخفی انجام می‌شد، امروز از طریق گروه‌های شیطان پرست مثل متالیکا در سطح عموم رواج داده می‌شود.

صنعت سکس و تجارت بدن که در ردیف سود آورترین تجارت‌های جهان است به همراه صنایع مشروب سازی، قاچاق مواد مخدر، قمار و صنعت سینما در انحصار یهود است.

شبکه وسیعی از کلوب‌های شبانه و فاحشه خانه‌ها توسط «ویلیام ساموئل رزنبرگ»، معروف به «بیلی رز» تاسیس شد که از یهودیان مهاجر به آمریکا است.

غول صنایع مشروب سازی، یهودی مهاجر، «ساموئل برنفمن» است که امروزه دفتر مرکزی کمپانی مشروبات الکلی برونفمن‌ها، به نام «سیگرام» در نیویورک است و در 120 کشور جهان شعبه دارد و فروش سالانه آن بیش از یک میلیارد دلار است.

سلطان دنیای پنهان شخصی است یهودی، به نام روچیلد است که بزرگترین امپراطوری قمار را در ایالات متحده ایجاد و در قاچاق مشروبات الکلی و مواد مخدر، سرمایه‌گذاری کلانی کرد.

اولین فیلم تاریخ سینما که در آن حریم اخلاق شکسته شد، «ماه آبی» نام دارد که توسط یک یهودی به نام «اتو پرمینگر» در سال 1953 کارگردانی شد.

سه سال بعد همین کارگردان یهودی فیلم «مردی با دست‌های طلایی» را عرضه کرد و یک تابوی اخلاقی دیگر را شکست. او در این فیلم برای اولین بار اعتیاد به هرویین را به نمایش گذاشت.

پرمینگر در فیلم بعدی خود که در سال 1959 ساخته شد، برای نخستین بار صحنه تجاوز جنسی را به نمایش درآورد.

انسانیت زدایی، هدف اصلی همه فیلم‌های این کارگردان یهودی بود و اینک شیطان پرستی با اسطوره سازی و با ارائه مطالب گمراه کننده و پورنوگرافیک سعی در تحقیر جوانان و برده‌داری نوین دارد.

 فرآوری : قبس زعفرانی

بخش سیاست تبیان

 



  



نوشته شده در تاریخ 90/5/14 ساعت 12:28 ص توسط farhad nadimi


عبرت از ماجرای قوم یونس


امیرالمؤمنین علیه‌السلام در بخشی از خطبه قاصعه (خ 192) فرمودند: «... از حالات زندگی فرزندان اسماعیل پیامبر، و فرزندان اسحاق پیامبر، فرزندان اسراییل «یعقوب» (که درود بر آنان باد) عبرت گیرید، راستی چقدر حالات ملت‌ها با هم یکسان، و در صفات و رفتارشان با یکدیگر همانند است!»


عبرت از ماجرای قوم یونس

قاتل درآتش جهنم

یونس پیامبر پس از گذشت سی سال دعوت به یکتاپرستی و ناامید شدن از ایمان مردم، عاقبت قومش را نفرین کرد و آن‌ها را از نزول عذاب قطعی خداوند در روز موعود (چهارشنبه برابر با نیمه شوّال) خبر داد و آنگاه از میانشان بیرون رفت. در این مدّت دعوت، فقط دو نفر به او ایمان آوردند. یکی عابدی بود به نام تنوخا که او همراه یونس نیز از شهر بیرون رفت و دیگر عالم با ایمان و حکیمی به نام روبیل که او در شهر توقف کرد و به امید نجات قوم میان آن‌ها ماند. روز موعود از همان بامداد آثار و علائم عذاب هویدا شد و ابری که در او بارهای آتش بود اطراف شهر را احاطه کرد و همه در و دیوار آن‌ها سیاه شد. روبیل با صدای بلند فریاد زد: ای مردم من شخص مهربانی هستم نسبت به شما و خیرتان را می‌خواهم. بدانید یونس‌ شخص راست‌گویی است و ما هرگز از او دروغی نشنیده‌ایم. این‌ها همه علامت عذابست! بروید و یونس را پیدا کنید؛ اگر هنوز در میان ما باشد، مطمئن باشید که این‌ها عذاب قطعی نیست؛ و اگر رفته باشد؛ بدانید عذاب قطعی خداوند است. مردم رفتند و جستجو کردند؛ ولی او را نیافتند. آنگاه نزد روبیل آمدند و گفتند: ای روبیل! تو مرد دانشمند و اصلاح جویی هستی، آنچه صلاح می‌دانی، امر کن تا انجام دهیم. رو بیل گفت: من یونس را برای آن طلب می‌کردم تا به او ایمان آورید و خداوند این عذاب را بردارد؛ اکنون که او رفته و غایب است، خدای او که هست! 

یا حیّ یا قیّوم یا حیّ حین لا حیّ یا یُحیی الموتی یا حیّ لا اله الا انت» و گفتند: پروردگارا ما ظلم و ستم کردیم! پیغمبر تو را تکذیب نمودیم! به سوی تو آمده‌ایم و طلب آمرزش می‌کنیم! اگر ما را نیامرزی و توبه‌مان را نپذیری همانا از زیانکاران خواهیم بود، ای ارحم‌الراحمین! ببخش ما را و از گناهمان درگذر!

اولاً، باید شما ردّ مظالم کنید و اگر کسی از شما سنگی از مال دیگری برداشته و در بنایی بکار برده آن سنگ را به صاحبش برگرداند! پس از آن بیایید، جمع شویم و پیش از طلوع آفتاب به صحرا رویم. تمام اهل شهر از زن و مرد، پیر و جوان، بزرگ و کوچک، بیرون رفتند و حیوانات را نیز بیرون بردند. روبیل دستور داد بزرگان لباس پلاس بپوشند و کودکان را از مادرانشان جدا کنند و با صدای بلند خدا را با این کلمات بخوانند: «یا حیّ یا قیّوم یا حیّ حین لا حیّ یا یُحیی الموتی یا حیّ لا اله الا انت» و گفتند: پروردگارا ما ظلم و ستم کردیم! پیغمبر تو را تکذیب نمودیم! به سوی تو آمده‌ایم و طلب آمرزش می‌کنیم! اگر ما را نیامرزی و توبه‌مان را نپذیری همانا از زیانکاران خواهیم بود، ای ارحم‌الراحمین! ببخش ما را و از گناهمان درگذر! آنقدر ناله و زاری نمودند تا آفتاب غروب کرد.

هنگام غروب آفتاب غضب پروردگار فرو نشست و دعا و توبه آن‌ها پذیرفته شد. وحی رسید به اسرافیل که به زمین فرود آی و عذاب مرا از قوم یونس برگردان و برطرف نما، چرا که آن‌ها توبه کردند و به سوی ما بازگشتند. اسرافیل عرض کرد: پروردگارا عذاب آن‌ها را احاطه نموده و نزدیک است هلاک شوند. به کدام محل عذاب را برگردانم. پروردگار فرمود: به فرشتگان امر کردم که نازل نکنند عذاب را تا امر و عزیمت من دوباره به آنها برسد. اسرافیل به زمین فرود آمد و برگردانید عذاب را به جانب کوه‌های موصل و آن‌ها مبدل به آهن شدند! وقتی قوم یونس مشاهده کردند که خداوند عذاب را از آن‌ها برطرف نمود. پس به منازل خود بازگشتند و حمد سپاس پروردگار را بجای آوردند. (تفسیر جامع، ج‌3، ص: 239)

• فَلَوْلَا کَانَتْ قَرْیَةٌ َمَنَتْ فَنَفَعَهَا إِیمَانُهَا إِلَّا قَوْمَ یُونُسَ لَمَّا َمَنُوا کَشَفْنَا عَنْهُمْ عَذَابَ الْخِزْیِ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَ مَتَّعْنَاهُمْ إِلَی حِینٍ  (یونس98)  چرا هیچ شهری از شهرها که بر ایشان عذاب فرستادیم، ایمان نیاوردند در زمانی که ایمان به حالشان سود بخشد؛ مگر قوم یونس که چون ایشان ایمان آوردند، عذاب مذلّت و خواری در زندگانی دنیا را از ایشان برداشتیم و برطرف نمودیم و آنان را تا هنگام اجلشان - از نعمات دنیوی- بهره‌مند ساختیم؟

پروردگار فرمود: به فرشتگان امر کردم که نازل نکنند عذاب را تا امر و عزیمت من دوباره به آنها برسد. اسرافیل به زمین فرود آمد و برگردانید عذاب را به جانب کوه‌های موصل و آن‌ها مبدل به آهن شدند! وقتی قوم یونس مشاهده کردند که خداوند عذاب را از آن‌ها برطرف نمود. پس به منازل خود بازگشتند و حمد سپاس پروردگار را بجای آوردند

راستی ما چه از قوم یونس کمتر داریم؟ یا عذاب‌ها و بلاهایمان کمتر و سبک‌تر از آنان است؟ مگر نه این است که مصیبت و بلای پیامبر ما از تمام پیامبران پیشین خود بیشتر بوده و بیشترین سختی و آزار را دیده است؟ (ما أوذِی نبی بمثلِ ما أوذِیتُ: هیچ پیامبری به اندازه من اذیت نشده است!) پس به همان نسبت مصیبت و بلای دوستداران و پیروان او از سایر اقوام گذشته بیشتر است. مسلّماً هر چه دوستی و وابستگی به رسول خدا صلّی الله علیه و له بیشتر باشد؛ سختی و بلا و مصیبت وارد شده به ایشان و خودمان را بیشتر احساس خواهیم کرد.

علاوه بر این آیا از وقوع بلاها و عذاب‌های آخرالزمان بی خبر و ناگاهیم؛ در حالی که پیشگویی‌ها و هشدارهای پیامبر خدا را در این باره بارها و بارها شنیده‌ایم و اغلب آن‌ها را هم دیده‌ایم!؟

آیا عالمان حکیم و با تقوا در میانمان نیست که راهی برای نجاتمان تدبیر کنند؛ آنچنانکه عالم قوم یونس، برای قوم خویش تدبیر کرد؟ آیا واسطه‌ها و شفیعان ما نزد خداوند کمتر و پایین‌تر از واسطه‌های آن قوم است؟ آنان اشک و ناله‌ی کودکان بی‌گناه و پریشانی و بی قراری احشام و حیوانات را واسطه قرار دادند تا رحمت خداوند را جلب نمایند؛ یا اضطرار و پریشانی زینب کبری علیها السلام کم از اضطرار و پریشانی آنان دارد؟ آیا فریاد العطش کودکان در کربلا کمتر از فریاد کودکان قوم یونس است؟ یا استغاثه‌ی فاطمه زهرا علیها السلام بین در و دیوار کوچک‌تر از استغاثه‌ی زنان و مادران ن قوم است؟

هر چه دوستی و وابستگی به رسول خدا صلّی الله علیه و له بیشتر باشد؛ سختی و بلا و مصیبت وارد شده به ایشان و خودمان را بیشتر احساس خواهیم کرد

انواع عذاب‌ها و بلاها و ظلم‌ها و ستم‌ها بر سرمان سایه افکنده و بناست روز به روز هم بیشتر شود و همه جا پر از ظلم و جور گردد؛ ولی چرا تاکنون اقدامی همچون اقدام قوم یونس برای رفع آن‌ها نکردیم!؟

آیا برای یکدل شدن و اقدام هماهنگ بهانه و مناسبت کم داریم؟ محرّم، فاطمیه، ایام حج، زیارت قبور ائمّه علیهم السلام، ماه رمضان و شب‌های قدر، تمام اعیاد و شهادات، سحرها، جمعه‌ها و اوقات نماز جماعت و ...

آیا برای عرض حاجت و ندبه و اشک و ناله به درگاه الهی، نسخه‌های مؤثّر از ادعیه و ختوم و نذورات و توسّلات و اذکار مأثور کم داریم؟

آیا واقعاً نمی‌توانیم همچون قوم یونس در یک اقدام جمعی از شهرها بیرون رویم و در میان بیابان‌ها و کوه‌ها پراکنده شویم و از تعلّقات شهرنشینی و مظاهر سرگرم کننده دنیا برای یک روز هم که شده دل بکنیم و ندبه سر دهیم و ضجّه بزنیم و توبه کنیم و دست به دعا برداریم و ملتمسانه رفع کلّی بلاها و عذاب‌ها را بخواهیم و فرج مولای غریب شرید طرید خود را از خداوند کریم مسئلت نماییم؟ از چه واهمه داریم؟

این را یقین داریم که ابلیس لعین با هر نوع اقدامی که باعث شود ذره‌ای امر فرج و ظهور شتاب گیرد، مخالف است. چرا که روز ظهور و فرج نهایی، روز نابودی و مرگ اوست! پس او با هر بهانه‌ای که شده، نمی‌گذارد اقدام مؤثّر و همّت بلندی در این زمینه صورت پذیرد. با وعده‌های فریبنده و وعیدهای واهی ما را سست و بی همّت می‌کند و امور دیگر را در نظرمان مهم‌تر می‌سازد

ناامیدی از رحمت خدا کفر است !

نکند از رحمت خداوند نا امیدیم! که این کفر است و بزرگ‌ترین گناه! «و لا تَیأسوا من رَوح الله إنّه لا ییأس من رَوح الله إلاّ القومُ الکافرون - یوسف87»  یعنی از رحمت خدا مأیوس نشوید؛ که تنها گروه کافران از رحمت خدا مأیوس می‌شوند. نکند از نیشخند نامحرمان می‌هراسیم! یا نسبت به محرمان دلسرد و ملول گشته‌ایم! یا کسب و کار و شغل و مقام و مال و منال دنیا به حدّی چشم و دلمان را پر کرده که دیگر درد و رنج و عذاب دوران غیبت را وجدان نمی‌کنیم! یا ...

 

ابلیس با فرج و ظهور مخالف است !

هر چه باشد؛ ولی این را یقین داریم که  ابلیس لعین با هر نوع اقدامی که باعث شود ذره‌ای امر فرج و ظهور شتاب گیرد، مخالف است. چرا که روز ظهور و فرج نهایی، روز نابودی و مرگ اوست! پس او با هر بهانه‌ای که شده، نمی‌گذارد اقدام مؤثّر و همّت بلندی در این زمینه صورت پذیرد. با وعده‌های فریبنده و وعیدهای واهی ما را سست و بی همّت می‌کند و امور دیگر را در نظرمان مهم‌تر می‌سازد.

و لا تَیأسوا من رَوح الله إنّه لا ییأس من رَوح الله إلاّ القومُ الکافرون - یوسف87» یعنی از رحمت خدا مأیوس نشوید؛ که تنها گروه کافران از رحمت خدا مأیوس می‌شوند

 «ألم یأنِ لِلَّذین ءامَنوا أن تَخشَع قلوبُهم لِذکرِ الله و ما نَزَلَ مِن الحَق - حدید16» آیا هنوز وقت آن نرسیده که اهل ایمان دلهایشان برای ذکر خدا و سخن حق خاشع شود؟ شگفتا، گویی روی سخن در این یه ما نیستیم؛ بلکه فقط قوم یونس و قوم موسی بوده‌اند! قوم موسی هم پیش از این، روزی به خود مدند و دل‌هایشان به ذکر خدا نرم شد و چهل بامداد به درگاه الهی ندبه و ناله سر دادند تا امورشان اصلاح گردد. عاقبت گره از کارشان گشوده شد و خداوند از باقیمانده عذاب و بلای مقدّر آن قوم نیز صرف نظر نمود و فرجشان با ظهور حضرت موسی فرا رسید. یا می‌شود که امر فرج مولای ما هم با بشارت ظهورشان به زودی فرا رسد و خداوند از باقیمانده عذاب و بلای غیبت درگذرد؟ البته که می‌شود؛ ولی گویی همّت جمعی می‌طلبد و اقدامی همچون اقدام قوم یونس یا قوم موسی! تا امروز که آن‌ها نشان دادند از ما با عرضه تر و زرنگ‌تر بود



  



نوشته شده در تاریخ 90/5/11 ساعت 1:56 ع توسط farhad nadimi


 یک روز گرم شاخه ای مغرورانه و با تمام قدرت خودش را تکاند. به دنبال ان برگهای ضعیف جدا شدند و آرام بر روی زمین افتادند. شاخه چندین بار این کار را با غرور خاصی تکرار کرد، تا این که تمام برگها جدا شدند شاخه از کارش بسیار لذت می برد. برگی سبز و درشت و زیبا به انتهای شاخه محکم چسبید ه بود و همچنان از افتادن مقاومت می کرد.
در این حین باغبان تبر به دست داخل باغ در حال گشت و گذار بود و به هر شاخه ی خشکی که می رسید آن را از بیخ جدا می کرد و با خود می برد. وقتی باغبان چشمش به آن شاخه افتاد، با دیدن تنها برگ آن از قطع کردنش صرف نظر کرد. بعد از رفتن باغبان، مشاجره بین شاخه و برگ بالا گرفت و بالاخره دوباره شاخه مغرورانه و با تمام قدرت چندین بار خودش را تکاند، تا این که به ناچاربرگ با تمام مقاومتی که از خود نشان می داد، از شاخه جدا شد و بر روی زمین قرار گرفت.
باغبان در راه برگشت وقتی چشمش به آن شاخه افتاد، بی درنگ با یک ضربه آن را از بیخ کند. شاخه بدون آنکه مجال اعتراض داشته باشد، بر روی زمین افتاد.
ناگهان صدای برگ جوان را شنید که می گفت: "اگر چه به خیالت زندگی ناچیزم در دست تو بود، ولی همین خیال واهی پرده ای بود بر چشمان واقع نگرت، که فراموش کنی نشانه حیاتت من بودم!!!"



  



نوشته شده در تاریخ 90/5/11 ساعت 1:55 ع توسط farhad nadimi


وزی مردی ثروتمند دراتومبیل جدید و گران قیمت خود، با سرعت فراوان از خیابان کم رفت و آمدی می گذشت. ناگهان از بین دو اتومبیل پارک شده در کنار خیابان، یک پسر بچه پاره آجری به سمت او پرتاب کرد. پاره آجر به اتومبیل او برخورد کرد. مرد پایش را روی ترمز گذاشت و سریع پیاده شد و دید که اتومبیلش صدمه زیادی دیده است. به طرف پسرکرفت تا او را به سختی تنبیه کند.
پسرک گریان با تلاش فراوان بالاخره توانست توجه مرد را به سمت پیاده رو، جایی که برادر فلجش از روی صندلی چرخدار به زمین افتاده بود، جلب کند. پسرک گفت: "اینجا خیابان خلوتی است و به ندرت کسی از آن عبور می کند. هر چه منتظر ایستادم و از رانندگان کمک خواستم کسی توجه نکرد. برادر بزرگم از روی صندلی چرخدارش به زمین افتاده و من زور کافی برای بلند کردنش ندارم." برای اینکه شما را متوقف کنم، ناچار شدم از این پاره آجر استفاده کنم." مرد متاثر شد و به فکر فرو رفت... برادر پسرک را روی صندلی اش نشاند، سوار ماشینش شد و به راه افتاد....

در زندگی چنان با سرعت حرکت نکنید که دیگران مجبور شوند برای جلب توجه شما، پاره آجر به طرفتان پرتاب کنند! خدا در روح ما زمزمه می کند و با قلب ما حرف می زند. اما بعضی اوقات زمانی که ما وقت نداریم گوش کنیم، او مجبور می شود پاره آجری به سمت ما پرتاب کند.
این انتخاب خودمان است که گوش کنیم یا نه!



  





طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ