بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 8
کل بازدید : 123720
کل یادداشتها ها : 148
مادر است و با یک دنیا آرزو و نگرانی برای فرزندانش. وقتی پای صحبتهایش می نشینی انگار با کتابی پر از داستانهای مختلف مواجه هستی.از زندگی اش می گوید.از گذران روزهای سخت جوانی و سالهای اول ازدواجش. همسرش کارگر بازنشسته یک کارخانه نساجی است. گذشته اش اگرچه با سختی و مشکلات بسیار همراه بوده اما به گونه ای برخورد می کند که انگار گذشته را به فراموشی سپرده و نگرانی های اکنونش،برای او دردناکتر از ان چیزهایی است که در گذشته تجربه کرده است. 3 فرزند دارد که یکی از انها دختر است. به نظر می رسد بخش اعظم نگرانیها و دل مشغولی هایش به خاطر تنها دخترش است.دختری که به قول خودش با هزار و یک مشکل و تنگنای مادی،مراحل کسب مدارج علمی و دانشگاهی را طی کرده است. به هر حال از هزینه های فراوان کلاس های کنکور گرفته تا شهریه دانشگاه آزاد و سایر مخارج تحصیلی،تا حال که با تلاش فراوان و گرفتن معلم خصوصی در کنکور دکترا پذیرفته شده و در رشته مهندسی در یک دانشگاه سراسری مشغول به تحصیل است. آنطور که مادرش می گوید روزهای پایان تحصیلش را سپری می کند. 28 سال دارد و دختری محجوب و ساده است. مادر دوست دارد او ازدواج کند و سر و سامانی بگیرد. اما شرایط خانواده به گونه ای است که گویا فرصت های ازدواج برایشان محدودتر شده است.
مادر از وقتی حرف می زند که به خاطر تامین مخارج زندگی پس از بازنشتگی پدر،مجبور به پذیرفتن سرایداری یک مجموعه آپارتمانی شدند. در دو اتاق در خانه ای در مرکز شهر زندگی می کنند و گویا دستشان به دهانشان به زور می رسد. مادر خیلی غمگین است.می گوید که دخترش چندین خواستگار خوب داشته که پذیرای شغل پدر و شرایط زندگی ما نبوده اند.از طرف دیگر از بالا رفتن توقعات دخترش می گوید.از اینکه به خاطر بالابودن سطح تحصیلاتش،توقعاتی دارد و تنها به ازدواج با کسی تن می دهد که به قول خودش سرش به تنش بیارزد. مادر خسته است و نگران و پر است از آرزوهای رنگارنگ و زیبا برای یگانه دخترش. او عاشقانه دخترش را دوست دارد و آرزوی خوشبختی اش را دارد.اما تصور می کند که دخترش با طی کردن مسیر زندگی در این شرایط نمی تواند شاداب و سرزنده باشد.مادر دیگر پیر شده و پدر نیز توان گذشته را ندارد. مادر از این می گوید که ای کاش دخترش تحصیلات بالا نداشت اما تاکنون تشکیل زندگی داده بود و به طور مستقلی روزگار را سپری می کرد.
آری!حکایت این مادر حکایت بسیاری از مادران امروز است.مادرانی که وسیله تحصیل و موفقیت فرزندانشان را را تمام توان،فراهم کرده اند و امید داشته اند که روزی شاهد تشکیل زندگی مستقلی توام با خوشبختی،برای فرزندانشان باشند.
اشتباه نکنید.مقصود این نیست که لزوما هر دختری باید ازدواج کند و عدم ازدواج به معنای نقص و کمبودی برای دختران محسوب می شود. مسلم است که برای عده ای از دختران این جامعه شرایط و موقعیت مناسبی برای ازدواج به وجود نیامده که این معضلی برای اجتماع محسوب نمی شود.برخی از دختران نیز بنا به دلایلی شخصی و روحی،نیاز به ازدواج را در خود احساس نمی کنند و از زندگانی در تجرد لذت می برند. البته مقصود یک زندگی عادی و سالم است.
چند روز قبل در برخی از خبرگزایها دیده شد که عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی از این که دختران مدارج علمی را طی می کنند ابراز خوشحالی کرده اما از وجود برخی نگرانی ها،سخن گفته که ممکن است توازن جامعه را برهم زند. وی از لزوم تحقق عدالت جنسیتی و نه برابری جنسیتی سخن گفته است.
خانم طیبه صفایی عضو هیئت علمی دانشگاه در گفتوگو با خبرنگار مهر اینطور بیان کرده که: به عنوان یک هیئت علمی وقتی در کلاس می بینم که اکثریت کلاس با دختران است و تنها دو نفر پسر در سر کلاس می نشینند، در عین حال که از اینکه دانشجویان دختر مدارج علمی و تحصیلات عالیه دارند خوشحال می شوم اما دچار یک نگرانی هم هستیم که توازن و تعادل جامعه نیز بهم می خورد.
وی گفت: مهم در اینجا عدالت جنسیتی است و نه برابری جنسیتی. چرا که هر زمان که توازن جامعه بهم بخورد نگران کننده است.
خانم صفایی با اشاره به بحران هایی که در پی از بهم خوردن توازن بوجود می آید، اینطور بیان کرد:
از دیگر تبعاتی که می توان اشاره کرد این است که متاسفانه آمار سن ازدواج افزایش پیدا کرده است و دختران در سنین بالا کمتر موقعیت ازدواج پیدا می کنند و همین مسئله باعث شده که میان تحصیلات بالای دختران و افزایش سن ازدواج در میان آنها رابطه مستقیم به وجود بیاید.
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی افزود: از سوی دیگر دختران دوست دارند طرف های ازدواج با آنها تحصیلات بالا داشته باشند و از سوی دیگر نمی خواهند با پسران دیپلمه هم ازدواج کنند و این مسئله آنها را با مشکلات خاصی مواجه می کند.
وی با اشاره به مشکلاتی که در سطح اشتغال برای افرادی که بدون توجه به آینده شغلی، تحصیلات عالیه دارند، گفت: اگر نتوانیم پیش بینی اشتغال داشته باشیم، تنها با مدارج علمی، مطالبات فردی را بالا برده ایم. در حالی که اگر فرد تحصیلات معمولی داشته باشد قبل از آن به شغل های معمولی تر تن می داد اما با تحصیلات عالیه مطالبه پیدا می کنند و از جامعه طلبکار می شود و اثر روانی بر روی او دارد و دچار افسردگی و سرخوردگی شده و احساس ناکامی می کند.
خانم صفایی افزود: افرادی که با مدرک بالا بیکار هستند آسیب های بیشتری می بینند. با این موضوع باید منطقی و عقلایی برخورد کرد و نگاه ما نباید جنسیتی باشد بلکه باید نگاه خانواده محور داشته باشیم و بین آحاد جامعه توازن ایجاد کنیم.
وی با تاکید بر این نکته نیاز است که دختران در مشاغلی مرتبط با آنها و خصوصیات زنان تحصیلات عالیه داشته باشند، گفت: باید برای دختران در مشاغل مورد نیاز که همخوانی با خصوصیات آنها دارد سهمیه های خاصی در نظر بگیریم اما در عین حال به مشکلاتی که در رشته های غیر مرتبط با زنان بوجود آمده توجه کنیم. به طور مثال در رشته کشاورزی تعداد دختران بیشتر بوده که این مسئله در آتیه شغلی آنها مشکل ساز می شود.
وی درباره میزان پذیرش زنان در حوزه های اجرایی تاکید کرد: هنوز سیستم اداری پذیرش این را ندارد که در سطوح مختلف تصمیم سازی و تصمیم گیری خانم ها را بپذیرد و عملاً می بینیم که دانش آموختگان دختر که طالب شغل هستند و شغلی متناسب با آنها وجود ندارد.
این عبارات و جملات حاوی مطالب و مضامینی هستند که شاید بارها شنیده ایم.اما انچه مهم است عملی شدن این موارد است.اینکه بستری مناسب برای اجرای این حرفها ایجاد شود.آنچه برای جوانان امروز و والدین آنها مهم است،خوشبختی فرزندانشان است.انگار گوش انها هم از شنیدن حرفهای تکراری خسته شده.مادری که طی شدن زیباترین روزهای جوانی دخترش را می بیند،تنها آرزویش این است که دخترش احساس رضایت و شادکامی را تجربه کند.
فاطمه ناظم زاده بخش خانواده ایرانی تبیان