سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خوندنی
نوشته شده در تاریخ 90/6/25 ساعت 12:21 ص توسط farhad nadimi


 

کریس آنجل شعبده‌باز قابلی است. اصلا شکی در این نیست. همین که جایی مانند انجمن شعبده‌بازان جهانی استاد شعبده‌های روز آمریکایی را به‌عنوان مرد سالشان انتخاب کرده و اسمش  را جزو شش شعبده‌باز تاثیرگذار 25 سال گذشته‌می‌آورد یعنی اینکه مرد جوان خیلی بیشتر از باور همه کارش را بلد است و می‌داند که چطور ذهن و حواس بیننده را با خودش همراه کند.



 

همه مهارت تردست جوان همین است: اینکه جوری نمایش‌اش را اجرا کند که  بیننده ذره‌ای به دیده‌هایش شک نکند و خیال برش دارد که هر چه هست و نیست یک ماجرای واقعی است و آن کسی هم که دارد روبه‌رویش ژانگولر می‌زند نه یک تردست ماهر بلکه آخر همه کمالات و معنویات روحی و این‌جور چیزهاست. خواب خوش بیننده‌های مبهوت کریس آنجل زمانی از بین می‌رود که بفهمند همه کارهای او فقط یک شعبده است. تر دستی مردی که مهارتش خیره‌کننده است و باورنکردنی!



 

بلند شدن از روی زمین
می‌‌گویند در هندوستان مرتاض‌هایی هستند که روزهای متوالی می‌توانند بدون تکیه‌‌گاه یا به پشتوانه عصای ساده چهار زانو در هوا معلق بمانند و بدون اینکه لب به آب و غذا بزنند مدت‌ها همان بالاها سر کنند. این کار هم، دیگر پیچیدگی‌هایش را از دست داده. دیوید بلین و کریس آنجل دو شعبده‌باز مشهوری هستند که بدون ریاضت مرتاض‌های هندی می‌توانند به ادعای خودشان هروقت که خواستند از زمین بلند شوند و بر جاذبه زمین غلبه کنند.


 

کریس آنجل حتی دیگر به چند سانتی‌متر بلند شدن از روی زمین هم رضایت نمی‌دهد و هرازگاهی در فاصله بین دو تا آسمان‌خراش بلندبالا نوک دماغش را راست می‌گیرد و جلو می‌رود بدون اینکه یک لحظه نگران خالی شدن زیر پایش باشد. یکی از مشهورترین کلیپ‌های او همین است. یکی دیگرش هم ماجرای پرواز او برفراز زمین گلف است که تا چشم کار می‌کند خالی از جنبنده است و فقط آقای شعبده‌باز است و دست‌هایی که مانند دو بال از هم باز کرده و هر لحظه بیشتر و بیشتر به آسمان می‌رود!



 

رازگشایی :
با روشی که کریس آنجل و دیوید بلین آمریکایی کشف کرده‌اند دیگر هر کسی می‌تواند برای خودش یک مرتاض هندی باشد. فقط کافی است کمی تمرین کرده باشد و از  آمادگی جسمی خوبی هم برخوردار باشد. برای بلند شدن از روی زمین کارهای زیادی می‌شود انجام داد. جایی که ارتفاع زیاد است و دور و بر شعبده‌باز هم فقط فیلم‌بردار است و یک سری آدم از گروه خودش، کافی است فقط دنبال یک جرثقیل بزرگ بود و نوارهای نایلونی بسیار ظریف اما قوی که از هر طرف شعبده‌باز را گرفته‌اند و نمی‌گذارند پایین بیفتد. نوارهایی که آنجل در حقه راه رفتن بین دو ساختمان به کار گرفته بود آن قدر تابلو بود که تماشاچی‌های روی زمین به راحتی می‌توانستند آن را ببینند، مخصوصا زمانی که دم غروب شد و نورافکن‌ها روشن شدند. نوارهای نایلونی فقط زمانی کاملا ناپدید هستند که از پشت دوربین‌های فیلم‌برداری به آنها خیره شده باشید. در ماجرای به هوا رفتن آقای شعبده‌باز در زمین گلف هم داستان همین است.



 

یک جرثقیل معمولی و رشته‌های نایلونی که شعبده‌باز را به آسمان می‌کشند. سختی‌اش اینجاست که فقط بدن باید آمادگی خوبی داشته باشد تا با آن همه نخ و ریسمان آویزان بماند. آنجایی هم که شعبده‌باز در سالن است و جلوی چشم هزار تا تماشاچی مات و مبهوت، کار فقط با یک آهن‌ربای قوی انجام می‌شود و ماشین بالابری که پرده نمایش آهن‌ربای چسبیده به تن شعبده‌باز را بالا و پایین می‌برد! زمان‌هایی هم که آنجل تا نیم متری از زمین بلند می‌شود داستان دیگری در جریان است. اینجا فقط تجهیزات خاص به کمک شعبده‌باز می‌آید.



 

یک شلوار سبک و ساده که از پشت پا یک شکاف مخفی دارد و کفشی سبک‌تر که به راحتی به شلوار بچسبد. اگر هم کفش پایش نباشد که چه بهتر. معمولا در این جور صحنه‌ها حتما یک میز، چهار پایه یا صندلی کوتاه هم هست. شعبده‌باز اول یک پایش را پشت آن یکی قایم می‌کند و بعد در یک لحظه آن را روی صندلی یا چهارپایه پشت‌اش می‌گذارد و خودش را می‌کشد بالا. این وسط فقط شعبده‌باز باید یک ورزشکار حسابی باشد تا بتواند چنین کاری را انجام دهد. دقت کرده‌اید که بلین و آنجل هیکل‌های ردیفی هم دارند!



 



 

در محلی که شعبده‌باز برای پرواز انتخاب می‌کند همیشه باید دنبال پله یا چهارپایه‌ای باشید



 



 

شلوار شعبده‌باز جوری است که او راحت می‌تواند پایش را از آن درآورد در حالی که کفشش هنوز به آن چسبیده است


 

راه رفتن روی آب
راه رفتن روی آب همیشه برای مردم دنیا کار پیچیده‌ای بوده تا جایی که اگر کسی می‌توانست چنین کاری بکند و با وزن چند ده کیلویی‌اش روی آب راه برود – بدون اینکه آب از آب هم تکان بخورد-  انگار کاری کرده بود در حد و اندازه معجزه. اما اینکه کسی در قرن بیست و یکم، آن هم با آن سر و شکل امروزش، بخواهد پابرهنه روی آب قدم بردارد جای حرف زیادی دارد.


 

آنجل با ترفند راه رفتن روی آب خیلی از مردم عامه جهان را که عشق ژانگولر زدن دارند با خودش همراه کرد. گل سر سبد برنامه‌های اول مجموعه «مایندفریک» هم همین راه رفتن روی آب بود؛ کلیپی که در آن نشان می‌داد مرد جوان در حالی روی آب به آرامی قدم برمی‌دارد که یک عالم آدم بالغ و عاقل دور و برش در استخر دارند بی خیال شنا می‌کنند.


 

رازگشایی:
قاعده بازی آبکی کریس آنجل خیلی زودتر از آنچه که انتظار می‌رفت فاش شد. کلیپ و عکس‌های زیادی که خبر از حقه ساده تردست جوان می‌داد و اینکه او به چه راحتی و فقط با کمک گرفتن از دو، سه لایه شیشه و یک فیلم‌بردار وفادار و چند نفری که همیشه از سیاهی لشکرهای او به حساب می‌آیند از خجالت هر چه شعبده‌باز و تردست دنیاست درآمده و برای مدت زیادی عالم و آدم را سر کار گذاشته بود. ماجرا ساده‌تر از این حرف‌هاست.


 

یک میز شیشه‌ای بسیار ظریف که البته از نمونه‌های دیگر محکم‌تر و سخت‌تر است و می‌تواند وزن 80 کیلویی آقای شعبده‌باز را تحمل کند  جوری در استخر قرار گرفته که با زاویه‌ای که فیلم‌بردار از آنجل نمایش می‌دهد به هیچ صورتی دیده نمی‌شود و آن قدر هم ظریف است که حتی در نمای بسته‌ای که از کف پای آنجل هم گرفته شده هیچ اثری از پیچ و تاب‌های جنس شیشه‌ای میز نیست!


 

کریس آنجل برای واقعی‌تر شدن ماجرا کارهای دیگری هم کرده؛ اینکه بعضی از قسمت‌های میز را باز نگه داشته تا هرازگاهی آنهایی که داشتند زیرآبی می‌رفتند سری بیرون بیاورند، نفسی بکشند، تشویقی کنند و دوباره به آب تنی‌شان ادامه بدهند!



 



 

شعبده‌باز روی لایه‌ای از شیشه ظریف و محکم راه می‌رود.در حالی که همه تصور می‌کردند روی آب پا می‌گذارد



 



 

میز شیشه‌ای آنقدر ظریف ساخته شده که به‌راحتی قابل دیدن نیست.


رد شدن نخ از گردن
کریس آنجل کارهای زیادی کرده است. از نصف کردن آدمیزاد وسط خیابان گرفته تا درآوردن پروانه از دل و روده خودش. همه‌اش را هم در چشم‌زدنی انجام داده بدون اینکه کسی لحظه‌ای بخواهد به حقیقت کارهای شعبده‌باز شک کند. کلیپ‌های هر کدام از این تردستی‌ها هم در اینترنت زیاد است.

 

این وسط رد کردن نخ از وسط گردن بدون اینکه ذره‌ای خون روی زمین بریزد از آن کارهایی بود که مو به تن همه سیخ کرد و خیلی‌ها همان‌جا به اوج کار شعبده‌باز پی بردند. در یکی از از کلیپ‌های مایندفریک، کریس آنجل رو به دوربین بدون اینکه بخواهد کار اضافه‌ای کند نخی را روی گردنش می‌کشد و آن قدر این کار را ادامه می‌دهد که نخ کم‌کم توی گلویش فرو می‌رود و دیگر دیده نمی‌شود. فقط دو سر نخ باقی می‌ماند و تلاش بیشتر شعبده‌باز برای در آوردن دوباره نخ از بیخ گلویش!


 

رازگشایی:
حقه است! آن هم به روشی که حل آن برای من و شمای بی‌‌خبر از همه جا کمی سخت است. البته اگر کمی با فوت‌و‌فن‌های شعبده‌بازی آشنا باشید متوجه می‌شوید!


 

شعبده‌باز قبل از انجام تردستی‌اش ماده‌ای خاص به گردنش مالیده که بعد از هر بار تکان نخ ضخیم‌تر شده و مانند خمیر و به رنگ بدن او نخ را به درون خودش راه می‌دهد بدون اینکه از پوست گردن جدا شود. اینجاست که تماشاچی فکر می‌کند خمیری که روی گردن شعبده‌باز است همان پوست برآمده اوست که با تکان‌های نخ دارد متورم می‌شود!



 



 

یک نخ پلاستیکی تنها وسیله‌ایست که شعبده‌باز با آن کارش را شروع کرد



 



 

خمیر پلاستیکی در مدت کوتاهی کاملا به رنگ پوست شعبده‌باز در‌می‌آید



 



 

ماده‌ای که آنجل برای فرو کردن نخ در گردنش استفاده می‌کند


 

فقط یک وسیله خاص شعبده‌بازها است
رد شدن غلتک از روی بدن

حتی کسی مانند کریس آنجل معروف هم با آن دک و پزش یک جاهایی برای اینکه حواس مردم کوچه و بازار ینگه دنیا را سمت خودش جلب کند به وسط خیابان می‌آید و با آن قد و قامت نه چندان پهلوانی‌اش خودش را به زیر یک غلتک چند صد تنی می‌اندازد. این اجرا یکی از پربیننده‌ترین کلیپ‌های آقای شعبده‌باز بود که یک روز تابستانی در نیویورک اجرا شد. برای کریس آنجل پارچه‌ای بزرگ روی زمین پهن کردند و رویش هم یک عالم خرده شیشه ریختند. غلطک را هم کمی عقب‌تر گذاشته بودند. کریس به وسط میدان آمد. روی پارچه دراز کشید و شکمش را به روی شیشه‌ها گذاشت.


 

بدون اینکه حتی یک قطره خون از بدنش بریزد. بعد هم غلتک آسفالت کاری راه افتاد و از روی انگشت‌های پای شعبده‌باز رد شد و تا کمر او جلو آمد. آه و ناله شعبده‌باز بود که بلند شد. مردم هم بدتر! بعد هم غلتک کنار می‌رود و کریس جوان خودش را از زیر آن بیرون می‌کشد. شعبده‌باز زنده است بدون اینکه حتی خراشی برداشته باشد!
رازگشایی:
کریس آنجل بیشتر از اینکه شعبده‌باز خوبی باشد داستان رد شدن غلتک از بدن شعبده‌باز هم یکی از آن ماجراهایی است که او به خوبی از پس آن برآمد. اولا که شیشه‌ها واقعی نبودند و از جنس همان شیشه‌هایی بودند که این روزها در تهیه فیلم‌های سینمایی و صحنه‌های اکشن آنها زیاد به کار گرفته می‌شود. آنجایی که بطری شیشه‌ای توی سر دشمن می‌شکند یا طرف از بالای یک برج چند طبقه با یک عالم شیشه خرده شکسته به پایین می‌آید.


 

این جور شیشه‌ها ساختگی هستند و هیچ آسیبی به بدن نمی‌زنند. اما اصل ماجرای غلتک اینجاست که قبل از اجرای شعبده‌باز‌ دار و دسته او به محلی که آنجل قرار بود در آن اجرا داشته باشد رفتند و مساحتی به اندازه بدن او را کندند. جایش را هم با یک اسفنج نرم و انعطاف‌پذیر پر کردند و رویش را هم پارچه کشیدند و خرده شیشه ریختند. با رد شدن غلطک از روی پاهای شعبده‌باز بدن او به پایین می‌رفت و هیچ آسیبی نمی‌دید!



 



 

غلتک آسفالت‌کاری در حالی از روی تن شعبده‌باز رد شد که زیر بدن او پر از خرده‌شیشه بود



 


 

یک نوار اسفنجی پهن زیر بدن شعبده‌باز قرار می‌گیرد تا بافشار غلتک آسیبی به او نرسد








طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ