بازدید امروز : 0
بازدید دیروز : 12
کل بازدید : 124167
کل یادداشتها ها : 148
فراماسونری از جمله اولین حرکتهای روشنفکری در ایران است ولی به دلیل وابستگی لژهای فراماسونری به کشورهای خارجی فراماسونها همواره به دنبال کسب منافع برای دولتهای خود نیز بودند. از آنجا که فراماسونها اسرار خود را در خارج از جمع خود بروز نمیداندند و سوگند میخورند که هرآنچه در میانشان رخ میدهد را در خارج از لژ فراموش کنند، لژهای فراماسونری در ایران به فراموشخانه مشهور شد.
در ایران دوره قاجار و پهلوی اول به دلیل بیم از نفوذ بیگانگان فعالیت فراماسونها محدود میشد. و فعالیتهای فراماسونها در این دوره عموماً فرهنگی بود هر چند برخی فراماسونها به درجات عالی حکومتی نیز نائل آمدند.
سازمان فراماسونری از طریق هند به ایران راه یافت و دستگاه عظیم فراماسونری انگلیس شبکه گسترده ای در ایران پیدا کرد. ایران گذشته از این که بازار خوبی برای تجارت انگلیس بود کلید دروازه هند نیز به شمار می رفت و نفوذ انگلیس از طریق همان شبکه در این منطقه مستحکم گردید، دوران قاجار انگلیس ها را مسلط ساخت و دوران پهلوی بر آن تسلط افزود. اکثر رجال سیاسی و دولت مردان ایران در دو قرن گذشته پیوسته با این شبکه مربوط بوده و گاهی مسیر نهضت های مردمی را هم برحسب خواست خود تغییر داده اند. مثلاً در جریان مشروطیت آزادیخواهان را برای رسیدن به هدف، به بست نشستن در سفارت انگلیس تشویق نمودند.
فراماسونی همیشه کوشیده است اقلیت های مذهبی را تحریک کند و مسأله ایجاد نماید. حکومت های استعماری انگلیس سعی بر این داشتند عوامل خود را به صورت مجریان صدیقی در پست های حساس قرار بدهند و گاهی هم در چندین ده سال در چهره مردان ملی ذخیره نمایند. سیاست فراماسونری هیچ گاه در مورد ایران نقش نیکخواهانه و اصلاح طلبانه نداشته بلکه فریب و تزویر، اساس کار بوده تا ملت را در عقب ماندگی و بی خبری نگهدارد. بسیاری از ایرانیان که در دوران قاجار به انگلستان وارد شدند آموزش های ماسونی یافتند و در جهت مخالف خواست توده های مردم قرار گرفتند.
وقوع انقلاب اسلامی باعث تعطیل شدن لژهای فراماسونری در ایران شد اما تفکر فراماسونری در قالب های لیبرالیسم، پلورالیسم، نسبی گرایی و... ترویج شد و هنوز هم به قوت هر چه تمامتر ترویج می شود
برای مثال در انقلاب مشروطیت که ریشه و نهاد یک انقلاب مردمی داشت و بی تردید بازتاب ده ها سال خشونت، ظلم و ستم بود، همین فراماسونرها در مرحله حساسی از آن، ابتکار عمل را به دست گرفته با اجرای نقش پیشوا و گرداننده مسیر اصلی را به نفع خود منحرف ساختند. در قضیه ملی شدن نفت هم بالأخره فراماسونری مبارزات ملت را از مسیر اصلی خارج ساخت. اولاً هر لژ باید با اجازه این لژ بزرگ تشکیل شود، ثانیاً هر عضو باید به معمار بزرگ جهان عقیده داشته باشد، ثالثاً زنها حق عضویت ندارند، رابعاً در مسائل مذهبی و سیاسی نباید وارد شوند! (چه خوب به صورت اصل قرار داده اند) و مراسم و ضوابط فراماسونی را رعایت کنند.
میرزا ملکم خان، ناظم الدوله ارمنی را اولین مؤسس لژ فراماسونی در ایران ذکر کرده اند او فرزند «میرزایعقوب» مترجم سفارت روس بوده، و درباره وی نوشته اند که سراسر زندگی برای انگلستان جاسوسی کرده است. ملکم در سن ده سالگی به فرانسه رفت ضمن تحصیل عضو فراماسون شد و در سال 1268 ه. ش، به ایران برگشت و فراموشخانه را تشکیل داد. در اندک زمانی پس از تاسیس فراموشخانه تعداد قابل توجهی از رجال سرشناس، اعیان، شاهزادگان و برخی از شاگردان دارالفنون به عضویت آن درآمدند.
در مورد ملکم دو نظر متضاد وجود دارد بعضی او را متقلب، شارلاتان، بی ایمان و کلاه بردار و دسته ای او را صدیق، مبارز وآزادیخواه می نامند.میرزا ملکم روزنامه «قانون» را منتشر ساخت.
فراموشخانه ملکم به فرمان ناصرالدین شاه در1278 پس از چهار سال فعالیت و وارد کردن تعداد قابل توجهی از اعضای دربار و افراد متنفذ به جرگة فراماسونری، تعطیل شد. اما بعدها مجمع آدمیت و جامع آدمیت براساس تعالیم ملکم تاسیس شده به فعالیت جدی مشغول شدند. با تشکیل لژ بیداری در 1325 قمری که از حساسترین مقاطع تاریخ معاصر ایران است مداخلات گستردة این لژ در امور مربوط به نهضت مشروطه اوج میگیرد و نهایتاً منجر به حاکمیت این لژ بر روند نهضت و جریانهای اجتماعی کشور میگردد.
لژ بیداری درخصوص ادارة کشور از لژ گراند اوریان فرانسه نیز کمک میگرفت، برای مثال میتوان به استخدام آدولف پرنی دادیار دادستان پاریس به عنوان مستشار وزارت عدلیه اشاره کرد که با تقاضای حسن پیرنیا وزیر عدلیه و کمک مؤثر گراند اوریان فرانسه صورت گرفت.
فراموشخانه ملکم به فرمان ناصرالدین شاه در1278 پس از چهار سال فعالیت و وارد کردن تعداد قابل توجهی از اعضای دربار و افراد متنفذ به جرگة فراماسونری، تعطیل شد. اما بعدها مجمع آدمیت و جامع آدمیت براساس تعالیم ملکم تاسیس شده به فعالیت جدی مشغول شدند
در سال 1328 مقدمات تشکیل لژی به نام “پهلوی“ به وسیلة فردی به نام محمدخلیل جواهری در ایران فراهم شد. دخالتهای گستردة لژ پهلوی در دعوای مزبور به نفع انگلستان، به اثبات میرساند که لژ پهلوی اساساً برای مبارزه با نهضت ملی شدن نفت ایران به وجود آمده بود.
دخالت لژهای فراماسونری در عرصههای اجتماعی و سیاسی و فرهنگی پس از سقوط دولت دکتر مصدق نیز همچنان تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه پیدا کرد.
وقوع انقلاب اسلامی باعث تعطیل شدن لژهای فراماسونری در ایران شد اما تفکر فراماسونری در قالب های لیبرالیسم، پلورالیسم، نسبی گرایی و... ترویج شد و هنوز هم به قوت هر چه تمامتر ترویج می شود.
فراماسونها در ایران عموماً وابسته به دولتهای غربی به خصوص انگلستان بودند و عمده فعالیتهای آنها در جهت حفظ منافع این دولتها بود. از جمله میتوان به نقش فراماسونهای شناخته شدهای در قرارداد الحاقی گس-گلشائیان و مساله کاپیتالاسیون اشاره کرد. که در اولی محمد ساعد (نخست وزیر و فراماسون عضو لژ مولوی) به همراه عباسقلی گلشائیان)فراماسون نامی و عضو لژ مولوی) نقش داشتند و در ماجرای کاپیتولاسیون، حسنعلی منصور(نخست وزیر)، عباس آرام) وزیر امور خارجه) و شریف امامی (در آن زمان رئیس مجلس سنا و استاد بزرگ لژ فراماسونری) نقش کلیدی داشتند.
البته نباید در خائن پنداشتن فراماسونرها راه افراط را پیش گرفت و همگان را به یک چوب راند و از عضویت در سازمانهای فراماسونری، به عنوان حربهای مؤثر و به ظاهر موجه، برای سیاه نمایاندن کارنامهء اعضای آن سازمانها بهره جست. برای نمونه باید به خاطر داشت که بسیاری از روشنفکران دورهء قاجار، سازمان فراماسونری را به عنوان یک سازمان نوگرا، انقلابی و آزادیخواه میشناختند که آرمانی جز مبارزه با استبداد و برپایی مردمسالاری و بیداری ملتها ندارد. از جمله عوامل مهمی که موجب گرایش و جذب روشنفکران این دوره به سازمانهای فراماسونری، به ویژه، لژ فرانسوی آن میشد، نقش مهم اعضای آن سازمان در انقلاب کبیر فرانسه بود؛ و از آنجا که انقلاب فرانسه سرمشقی ارزنده برای انقلابیون و روشنفکران ایران میبود، ایشان تشکیل فراموشخانه و پیوستن به سازمانهای فراماسونی را وسیلهای برای ایجاد تحول، دگرگونی و انقلاب در ایران میپنداشتند. ازاینرو نقش سازمانهای فراماسونری در آن دوره را، با نقشی که این سازمانها در دورههای بعدتر، در ایران و کشورهای دیگر بازی کردند تفاوت هایی دارد. در واقع عده ای بازی این سازمان را خوردند .
هدف عمدة این مقاله جلب توجه محققان تاریخ معاصر ایران به یکی از پدیدههای خطیری است که متاسفانه کمتر مورد عنایت قرار گرفته و شایسته است که با نگرشی نو به این موضوع و تلاش و جست وجو در این زمینه پرده از روی پارهأی ابهامات تاریخ معاصر ایران برداشته شود.
فرآوری:طاهره رشیدی
بخش تاریخ ایران و جهان تبیان
ستون مهره ها (مازه) به صورت استخوان بندی محوری در سراسر عمر جاندار باقی می ماند و به شکل میله ای باریک ژلاتینی که در بافت همبند سختی جای گرفته، می باشد.
قسمت های استخوان بندی اصلی دیگر که همه غضروفی (کرجنی) است عبارتند از:
در دیواره ی نواحی تن و دم، ماهیچه های بند بندی کلی وجود دارد.
ماهیچه های پره ای شکل، دهان قیفی شکل را به کار می اندازند و زبان به وسیله ی ماهیچه های پهن و کششی و کمک دهنده ی کوچک حرکت می کند.
دهان کوچک است و در مرکز قیف دهانی واقع شده و به وسیله ی حرکت پیستون مانند زبان باز و بسته می شود.روی زبان نیز دندان های شاخی و قیفی شکل وجود دارد.
پس از دهان به گلوی کوتاهی می رسیم و پس از آن این لوله به دو بخش تقسیم می شود. یکی مری در پشت و دیگری لوله تنفسی در سطح شکم.
اما معده وجود ندارد و انتهای مری به وسیله ی دریچه ای به داخل روده که مستقیم است، باز می شود.
روده به مخرجی کوچک منتهی می شود. کبد نیز معمولا لوله ی زردابی ندارد و درباره ی وجود لوزالمعده هم هنوز قطعیتی نیست.
قلب در قسمت داخلی مسیر آبششی جای دارد و شبیه فنجان است.
در یک کیسه به نام دلپوش جای گرفته و دارای یک دهلیز و یک بطن است.
در هر طرف 7 کیسه ی آبششی Gill pouches به طور مورب میان لوله ی تنفسی و دیواره ی بدن قرار دارد هر کیسه آبششی دارای تعداد زیادی رشته های آبششی با مویرگ های نازک است که در آنها، خون به وسیله ی آب موجود در کیسه ها، هوادار می شود.
دو کلیه در پشت حفره ی بدن قرار دارد. کی لوله به نام میزنای Ureter از هر کلیه (گرده) خارج می شود.
بخش جلویی مغز شامل قطعه های بویایی است که بزرگ بوده و جفت هستند.
پس از آن نیم کره های مغزی که به مغز میانجی متصل است قرار دارند. زیر مغز میانجی یک اندام قیفی شکل پهن قرار دارد و پشت آن یک ساختمان خارجی جای گرفته است.
روزنه بینی که تاق (تک) است به کیسه ی بویایی منتهی می گردد.
علاوه بر چشم های جفت، یک چشم خارجی میانی و کامل با عدسی شفاف و شبکیه ی رنگین در پشت روزنه ی بنی واقع شده است.
هر گوش داخلی دارای دو مجرای نیمه حلقوی است.
جوانه های چشایی در گلو وجود دارد و اندام های حسی به صورت خط جانی در کناره های بدن و سطح پایینی سر واقع شده است.
برای توصیف کامل تر حرکت ذرّه باردار در میدان مغناطیسی یکنواخت و تأکید بر اینکه نیروی مغناطیسی کار انجام نمیدهد، حالت خاصی را بررسی میکنیم که در آن سرعت ذرّه عمود بر میدان مغناطیسی است.
همان طور که شکل زیر نشان میدهد میدان مغناطیسی یکنواخت باعث حرکت ذرّه در مسیر دایروی میگردد. برای فهم اینکه چرا مسیر دایروی است، دو نقطه را روی پیرامون دایره در نظر بگیرید.
اگر مایل باشید حرکت ذرّه بار دار را در میدان مغناطیسی مشاهده کنید، به مدلسازی زیر توجه کنید.
در مدلسازی زیر میدان مغناطیسی به سمت داخل صفحه است. به حرکت ذرّات باردار مثبت و منفی توجّه کنید.
برای مشاهده مدلسازی پس از دانلود فایل ایندکس را باز کنید
ذرّه باردار مثبت ساعتگرد حرکت میکند یا پاد ساعتگرد؟
ذرّه منفی ساعتگرد حرکت میکند یا پاد ساعتگرد؟
برای بهدست آوردن شعاع مسیر دایروی، بایستی مفاهیم نیروی جانب مرکز و شتاب جانب مرکز را به یاد آوریم.
اندازه نیروی جانب مرکز FC به سرعت و جرم ذرّه و همچنین شعاع دایره بستگی دارد:
این نتیجه نشان میدهد که شعاع دایره تقریباً متناسب با عکس میدان مغناطیسی است، هر چه میدان قویتر باشد شعاع مسیر دایروی تنگتر خواهد شد.
نقشه های فرح برای فرهنگ ایران چه بود؟ او چگونه فرهنگ ما را از اسلامی بودن به سوی غربی شدن هدایت می کرد؟
پس از ورود فرح دیبا به دربار و تثبیت جایگاه خود با ایجاد گروه یاران و دوستان خود در دربار، کسب قدرت و نفوذ در جنبههای مختلف اجتماعی را مدنظر قرار داد. از جمله اموری که مورد توجه فرح قرار گرفت جنبههای فرهنگی جامعه بود. نخستین بخش فرهنگی جامعه که تحت نفوذ مستقیم فرح و دوستان روشنفکر تازه از غرب برگشته او قرار گرفت تلویزیون بود. تا آن زمان تلویزیون به صورت خصوصی توسط حبیب ثابتی اداره میشد و میزان برنامههای آن بسیار محدود بود. بدین منظور طرحی که از مدتها پیش توسط رضا قطبی پسردایی فرح در دفتر کوچکی وابسته به وزارت اطلاعات ریخته شده بود، با تاسیس یک تشکیلات بزرگ تلویزیونی که میبایست پایه اصلی تبلیغات رژیم باشد، به اجرا در میآمد. رضا قطبی سرحلقه گروهی بود که کم کم به دور فرح جمع شدند و باند او را ساختند. این گروه مشخصترین مظاهر جامعه را که هنوز توسط رژیم شاه هدف قرار نگرفته بود، هدف قرار دارند.
فرح به عنوان ویترین و دکوری زیبا برای رژیم درآمد تا نقش فردی روشن اندیش و بلندنظر را بازی کند. او به زودی رهبری هنر، صنایع ظریفه، معماری و هرآنچه که مربوط به نمای بیرونی جامعه میشد برعهده گرفت. گروه همراه او که وظیفه تلفیق فرهنگ و تمدن ایرانی و غربی را داشتند و به بیان خود خواستار ایجاد هویت جدید فرهنگی بودند، میبایست هر یک بخشهایی را تحت تسلط خود درآورند و آن را به مدرنترین مظاهر غرب متصل کنند. به ویژه آنکه امکانات مالی ویژهای نیز از جانب دولت در اختیار آنان قرار میگرفت.
رضا قطبی سرحلقه گروهی بود که کم کم به دور فرح جمع شدند و باند او را ساختند. این گروه مشخصترین مظاهر جامعه را که هنوز توسط رژیم شاه هدف قرار نگرفته بود، هدف قرار دارند
هویدا در دوره 13 ساله حکومت خود روابط ویژهای با این گروه داشت. این گروه که در اصل رضا قطبی، لیلی امیرارجمند، فرخ غفاری، بیژن صفاری، کامران دیبا، سردار افخمی، نادر اردلان و گروه بیشماری از متخصصان معماری، شهرسازی، نقاشی، مجسمه سازی و نظریه پردازان تاریخ و جامعه شناسی تازه بازگشته از غرب بودند، از امکانات گستردهای جهت انجام نظریات خود برخوردار بودند. جاذبهها و امکانات این گروه به سرعت معدودی از ایرانیانی را که در اروپا در رشتههای مختلف میدرخشیدند را به ایران جذب نمود. چون دکتر صالح، دکتر فریدون علاء، دکتر همایون گنجی (سه پزشک مشهور)، فرهاد مشکوه (رهبر اکستر) و گروهی از موزیسینها و بالرینها و خوانندگان اپرا که تا پیش از آن امکان فعالیت در ایران نداشتند توسط تیمی که تحت نظر فرح کار میکردند به تهران آمدند و تحت حمایت فرح در رأس سازمانهایی قرار گرفتند. این سازمانها، سازمانهای فرهنگی جدیدالتاسیسی بودند که با سرعت بیسابقهای در ایران رشد کردند. مانند تلویزیون، جشن هنر شیراز، مرکز حفظ و اشاعه موسیقی، رادیو، سازمانهای نمایشی، کارگاههای نمایشی، ارکستر سمفونیک، فرهنگسرا، تئاتر شهر، هنرهای معاصر، کتابخانهها و پارکهای تفریحی. 1
بدین ترتیب رژیم موج زیباسازی ظاهری خود را آغاز کرده بود. به زودی روشنفکران هدف این باند قرار گرفتند. فرح با رفتار مهربان و مردمدارش سعی کرد تا نظر روشنفکران مخالف دولت را به خود جلب کند او به فکر ایجاد کنگره نویسندگان و شاعران افتاد اما به علت مخالفت پارهای از نویسندگان و شاعران روشنفکر نابود شد. توجه به هنر وادبیات که به ویژه توسط فرح اوج گرفت بخشی از برنامه تجددنمایی و تبلیغاتی رژیم به حساب میآمد. بدین ترتیب این شیوه تبلیغاتی رژیم تا آخر حکومت پهلوی توسط همین گروه انجام میشد ولی مهمترین قسمت این فعالیتها به برگزاری جشنهای فرهنگی معطوف میشد. مثل جشن هنر شیراز و جشن فرهنگ و هنر.
فرح به عنوان ویترین و دکوری زیبا برای رژیم درآمد تا نقش فردی روشن اندیش و بلندنظر را بازی کند. او به زودی رهبری هنر، صنایع ظریفه، معماری و هرآنچه که مربوط به نمای بیرونی جامعه میشد برعهده گرفت
جشن هنرشیراز که به مدت 10 سال (1356- 1346) برگزار میشد و جشن فرهنگ و هنر که به ریاست فرح و اعضای باند وی برگزار میشد از مهمترین اقدامات فرهنگی ـ هنری در طول سلطنت محمدرضا پهلوی به شمار میآمد و خود نشان از میزان نفوذ و تسلط فرح بر امور کشور وشخص محمدرضا داشت. علاوه براین دو مورد که عمدهترین فعالیتهای فرهنگی و هنری کشور را دربر میگرفت، چند فستیوال نیز وجود داشت که تحت ریاست فرح به فعالیت میپرداخت. از جمله این فستیوالها، فستیوال بینالمللی فیلم کودک و فستیوال بینالمللی سینما و فستیوال بینالمللی سینمای مستند بود که هر سال برگزار میشد و فرح و اطرافیانش اداره امور آن را برعهده داشتند. 2
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان از مراکز عمدهای بود که توسط این دسته از روشنفکران چپگرا تشکیل شده بود، زیر نظر فرح که زمانی خود تمایلات چپی داشت، اداره میگشت. این سازمان درسراسر ایران شعبه داشت و تحت ریاست لیلی امیرارجمند دوست و یار فرح و گروه بسیاری از هنرمندان و نویسندگان و فیلم سازان و متخصصان روانشناسی اطفال ... اداره میشد. 3 به غیر این کانون ریاست کلیه موزهها و مراکز فرهنگی و هنری در سراسر کشور تحت اختیار ملکه و بستگان و همکلاسیهای او قرار داشت. به همین جهت از سال 1351- 1350 متعاقب افزایش درآمد کشور، هر سال بودجه کلانی در اختیار روسای سازمانهای فرهنگی و هنری قرار میگرفت، تا برای رسیدن به هدف بلند پروازانه و بیپایه شهبانو به ایجاد هویت جدید فرهنگی بپردازند.
پی نوشت ها :
1- خسرو معتضد، آن سوی دیوار کاخ سلطنتی، تهران: نشر البرز، 1380، ص298.
2- نیلوفر کسری، زنان ذی نفوذ خاندان پهلوی، چاپ دوم، تهران: نشر نامک، 1380،ص298.
3- مینو صمیمی، پشت پرده تخت طاووس، ترجمه حسین ابوترابیان، چاپ دوم، تهران: اطلاعات، 1368، ص154.