بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 6
کل بازدید : 123764
کل یادداشتها ها : 148
شانزدهمین قسمت از مجموعه مقالات معارفی از قرآن کریم به آیاتی از جزء شانزدهم این کتاب الهی اختصاص دارد. به مانند بحثهای پیشین این بار هم ابتدا آیاتی از این جزء مطرح و سپس به نکات و معارفی از آنها اشاراتی میکنیم.
مأموریت عجیب دو پیامبر
وَ أَمَّا الجِْدَارُ فَکاَنَ لِغُلَامَینِْ یَتِیمَینِْ فیِ الْمَدِینَةِ وَ کاَنَ تحَْتَهُ کَنزٌ لَّهُمَا وَ کاَنَ أَبُوهُمَا صَلِحًا فَأَرَادَ رَبُّکَ أَن یَبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَ یَسْتَخْرِجَا کَنزَهُمَا رَحْمَةً مِّن رَّبِّکَ وَ مَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِی(82- کهف)
و اما داستان دیوار که متعلق به دو پسر یتیم این شهر بود و زیر آن گنجی برای آنها وجود داشت و پدرشان مرد صالحی بود. پروردگارت میخواست وقتی که آنها بالغ شدند، آن گنج را از زیر دیوار خارج کنند. این لطفی از جانب پروردگارت بود و من این کار را از پیش خود نکردم.
این آیه، پرده از راز یکی از سه مأموریتی بر میدارد که موسی به همراه خضر علیهمالسلام و به رهبری او انجام دادند. آنها در این مأموریت، دیوار در حال تخریبی را بازسازی کردند(1) و وقتی موسی علیهالسلام از سرّ این کار سوال کرد؛ خضر علیهالسلام پاسخ داد: گنجی در زیر این دیوار نهفته که متعلق به دو بچه یتیم است. خدا اراده کرد تا زمانی که اینها بزرگ میشوند و آن را استخراج میکنند گنجشان محفوظ بماند. چون پدر آنها مرد صالحی بود ما مأمور شدیم دیوار را بازسازی کنیم تا مبادا گنج ظاهر شود و اموال این یتیمها به خطر افتد.(2)
نکته عجیب در این داستان: چون پدر این دو بچه یتیم، انسان صالحی بود خدا دو پیامبر را مأمور میکند تا از اموال فرزندان او محافظت کنند.
نکته عجیبتر اینکه: امام صادق علیهالسلام فرمود: « انه کان بینهما و بین ذلک الأب الصالح سبعة آباء»(3) آن مرد صالح، جد هفتم این دو یتیم بود.
نتیجه اینکه: کسی چند صد سال قبل میزیسته؛ چون انسان صالح و متدینی بوده است خداوند متعال به دو پیامبر خود که یکی از آنها نیز اولوالعزم است مأموریت میدهد تا از اموال دو یتیم در نسل او مراقبت کنند و این امر بسیار شگفت انگیز است.
خسران و خسارت در کسب و کارهایی صورت میگیرد که به منظور سود انجام میشود و وقتی خسران تحقق مییابد که کاسب به غرضی که از تلاش خود داشته، نرسد؛ بلکه مقداری از سرمایه هم نابود شود و یا حداقل منفعتی عاید او نگردد در نتیجه سعیش بینتیجه شود. و این همان است که آیه شریفه آن را «ضلال سعی» خوانده است.(5)
زیانکارترین انسانها چه کسانیاند؟
قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُم بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمَالاً(103)الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیهُُمْ فیِ الحَْیَوةِ الدُّنْیَا وَ هُمْ یحَْسَبُونَ أَنهَُّمْ یحُْسِنُونَ صُنْعًا(104- کهف)
بگو: [میخواهید] شما را از زیانکارترین مردم با خبر کنم؟ آنها کسانیاند که تمام سعی و تلاششان در زندگی دنیا به هدر رفته با این حال خیال میکنند کار خوبی انجام میدهند.
این آیه از کسانی خبر میدهد که در عمل از هر زیانکاری زیان کارترند و آنها کسانی هستند که در زندگی دنیا هم از عمل خود بهره نگرفتند؛ چون «ضلال سعی» همان خسران و بینتیجگی عمل است(4) و چون اینها علاوه بر غفلت از ضرر، آن را سود هم تلقی میکنند از این رو به زیانکار ترین افراد لقب گرفتهاند.
خسران و خسارت در کسب و کارهایی صورت میگیرد که به منظور سود انجام میشود و وقتی خسران تحقق مییابد که کاسب به غرضی که از تلاش خود داشته، نرسد؛ بلکه مقداری از سرمایه هم نابود شود و یا حداقل منفعتی عاید او نگردد در نتیجه سعیش بینتیجه شود. و این همان است که آیه شریفه آن را «ضلال سعی» خوانده است.(5)
اگر کسی ضرر کرد و فهمید ضرر کرده است به فکر چاره افتاده و سعی میکند که جبران کند؛ اما بیچاره کسی که ضرر میکند و گمان میکند که دارد سود میبرد. چنین کسی چون امیدی به بازگشت و جبرانش نیست پس در حقیقت زیانکار تر از او هم کسی پیدا نمیشود.
آنگاه در دو آیه بعد ریشه این وارونه انگاری آنها را چنین بیان میکند که: آنها کسانی هستند که به آیات پروردگارشان کافر شدند و دیدار [قیامت و محاسبه اعمال] را به وسیله او منکر شدند و آیات من و پیامبرانم را به باد استهزاء و تمسخر گرفتند.
خدا عنایت میکند؛ اما تو هم تکانی بخور!
وَ هُزِّی إِلَیْکِ بجِِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَیْکِ رُطَبًا جَنِیًّا(25- مریم سلام الله علیها)
تکانی به این تنه نخل بده تا برایت رطب تازه فرو ریزد.
این سخن زمانی به مریم سلام الله علیها گفته میشود که او برای دنیا آوردن فرزندش از مسجد فاصله گرفته و پای تنه نخلی خشکیده نشسته است. وقتی فرزندش به دنیا میآید به او گفته میشود تو این نخل خشکیده را تکان بده به قدرت الهی این تنه، صاحب رطب تازه شده و بر تو فرو میریزد.(6)
انسان باید بداند که این عنایتها به مانند سایر اموری که از خداوند متعال صادر میشود تحت مدیریت حکمت الهی قرار دارند و هر کجا که حکمتش اقتضاء کند انسان را به امداد غیبی یاری میکند.
نکته قابل توجه در این داستان
برای خدایی که نخل خشکیده را پر ثمر کرده و آن را در یک چشم بر هم زدن، صاحب رطب تازه میکند؛ بی شک ریختن آنها و در دسترس قراردادنشان نیز ممکن بود؛ اما این جریان به ما میآموزد که قرار نیست تمام امور بشر حتی برگزیدگان الهی(7) از راه امدادهای غیبی اداره شود. کمکهای ویژه و امدادهای غیبی الهی که از مسیر غیر عادی و ناشناخته نصیب برخی میشود حقیقتی است انکار ناپذیر؛ اما این بدان معنا نیست که چون خدا میتواند پس بشر بابد دست روی دست گذاشته و فقط منتظر غیب باشد.
انسان باید بداند که این عنایتها به مانند سایر اموری که از خداوند متعال صادر میشود تحت مدیریت حکمت الهی قرار دارند و هر کجا که حکمتش اقتضاء کند انسان را به امداد غیبی یاری میکند.
راه محبوب شدن در بین مردم
إِنَّ الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّلِحَاتِ سَیَجْعَلُ لهَُمُ الرَّحْمَانُ وُدًّا(96- مریم سلام الله علیها)
بی تردید کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام میدهند، [خدای] رحمان به زودی برای آنان محبتی [در دلها] قرار خواهد داد.
کلمه «وُدّ» و «مودّت» به معنای محبت است. این آیه شریفه وعدهای زیبا از ناحیه خدای متعال است به کسانی که ایمان آورده و عمل صالح میکنند که به زودی محبت آنها را در دلها قرار میدهد. همانگونه که در آیه نمایان است این بشارت را مقید به قیدی نکرده است از این رو دلیلی ندارد که ما آن را منحصر در فرد خاصی کنیم و یا آن را مربوط به بهشت یا قلوب همه مردم در دنیا و یا مقید به قیود دیگری کنیم.(8)
به عبارت دیگر آیه مطلق است و پیامش این است هر کس اهل ایمان و انجام عمل صالح باشد خداوند محبت او را در دل دیگران انداخته و او بدون اینکه قدمی در این جهت برداشته باشد محبوب دیگران میشود.در روایتی از رسول خدا صلی الله علیه و آ له آمده است: هنگامی که خداوند کسی از بندگانش را دوست دارد به فرشته بزرگش جبرئیل میگوید من فلان کس را دوست دارم او را دوست بدار! جبرئیل هم او را دوست خواهد داشت. سپس در آسمانها ندا میدهد کهای اهل آسمان! خداوند فلان کس را دوست دارد او را دوست بدارید! که به دنبال آن، همه اهل آسمان او را دوست میدارند؛ آنگاه پذیرش این محبت در زمین نیز منعکس میشود.
و هنگامی که خداوند کسی را دشمن بدارد به جبرئیل میگوید من از او متنفرم، او را دشمن بدار! جبرئیل هم او را دشمن میدارد. سپس در میان اهل آسمانها ندا میدهد که خداوند از او متنفر است او را دشمن دارید! همه اهل آسمانها از او متنفر میشوند؛ آنگاه این تنفر در زمین نیز منعکس میشود.(9)
روایتی از رسول خدا صلی الله علیه و آ له آمده است: هنگامی که خداوند کسی از بندگانش را دوست دارد به فرشته بزرگش جبرئیل میگوید من فلان کس را دوست دارم او را دوست بدار! جبرئیل هم او را دوست خواهد داشت. سپس در آسمانها ندا میدهد کهای اهل آسمان! خداوند فلان کس را دوست دارد او را دوست بدارید! که به دنبال آن، همه اهل آسمان او را دوست میدارند؛ آنگاه پذیرش این محبت در زمین نیز منعکس میشود.
اصلیترین عامل سختیهای آزار دهنده
قَالَ اهْبِطَا مِنْهَا جَمِیعَا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُم مِّنیِّ هُدًی فَمَنِ اتَّبَعَ هُدَایَ فَلَا یَضِلُّ وَ لَا یَشْقَی(123)وَ مَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکاً وَ نحَْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَمَةِ أَعْمَی(124- طه)
خداوند متعال به آدم و حوا فرمود: از بهشت به سوی زمین فرود آیید که برخی از شما دشمن برخی دیگرند. زین پس هرگاه از سوی من هدایتی به شما رسید، اگر کسی از هدایتم پیروی کند، نه گمراه میشود و نه به مشقت و رنج میافتد و اگر کسی از هدایت من که سبب یاد نمودن من در همه امور است، روی بگرداند برای او زندگی تنگ و سختی خواهد بود و روز قیامت او را نابینا محشور میکنیم.
از این فراز شریف چند مطلب فهمیده میشود:
1. اگر کسی از هدایتگران الهی که انسان را به سوی خدا و آن کمال مطلق هدایت میکنند پیروی کند؛ نه گمراه میشود و نه به مشقت و رنج میافتد.
2. اینکه به طور مطلق فرموده «گمراه و شقی نمیشود» میرساند که هم ضلالت و شقاوت دنیایی از او نفی شده هم آخرتی.
3. به جای اینکه بفرماید «و من لم یتبع هدای؛ و هر که هدایت مرا پیروی نکند» فرمود: «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی» تا به علت حکم اشاره کند و معلوم شود که علت تنگی معیشت در دنیا و کوری در روز قیامت، فراموش کردن خدا و اعراض از یاد او است.(10)
4. آرامش غیر از آسایش است. آسایش راحتی تن است و آرامش راحتی جان. پیام آیه ناظر به سلب آرامش در صورت غفلت از یاد خداست؛ چون بسیارند کسانی که از یاد خدا اعراض کردهاند؛ اما غرق در ثروت و امکانات و آسایشند؛ ولی همانطور که میبینیم و آیه به آن اشاره دارد این افراد از آن آرامش روحی «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ »(11) بهرهای ندارند.
5. اصولاً تنگی زندگی بیشتر به خاطر کمبودهای معنوی و نبودن غنای روحی است، دلیل آن هم عدم اطمینان به آینده و ترس از نابود شدن امکانات موجود و وابستگی بیش از حد به جهان ماده است؛ ولی آن کس که به خدا ایمان دارد و دل به ذات پاک او بسته، از همه این نگرانیها در امان است.(12)
پی نوشت ها :
(1) آیه 77 سوره کهف
(2) ر.ک به نمونه ج12 ص504
(3) تفسیر نورالثقلبن ج3 ص291
(4) المیزان ج13 ص399
(5) همان
(6) برگرفته از المیزان ج14 ص43
(7) آیه 42 سوره آل عمران
(8) المیزان ج 14 ص113
(9) به نقل از نمونه ج13 ص146
(10) ر.ک به المیزان ج14 ص224
(11) آیه 28 سوره رعد
(12) نمونه ج13 ص328
امید پیشگر
بخش قرآن تبیان
یک ایرانی وارد بانکی در منهتن نیویورک شد و یک بلیط از دستگاه گرفت…
وقتی شمارش از بلندگو اعلام شد بلند شد و پیش کارشناس بانک رفت و گفت که برای مدت دو هفته قصد سفر تجاری به اروپا را داره و به همین دلیل نیاز به یک وام فوری بمبلغ 5000 دلار داره. »»»
کارشناس نگاهی به تیپ و لباس موجه مرد کرد و گفت که برای اعطای وام نیاز به قدری وثیقه و گارانتی داره.. و مرد هم سریع دستش را کرد توی جیبش و کلید ماشین فراری جدیدش را که دقیقا جلوی در بانک پارک کرده بود را به کارشناس داد و رئیس بانک هم پس از تطابق مشخصات مالک خودرو بالاخره با وام آقا موافقت کرد آنهم فقط برای دو هفته.»»»
کارمند بانک هم سریع کلید ماشین گرانقیمت را گرفت وماشین به پارکینگ بانک در طبقه پائین انتقال داد.»»»
خلاصه مرد بعد از دو هفته همانطور که قرار بود برگشت 5000 دلار + 15?86دلار کارمزد وام رو پرداخت کرد.»»»
کارشناس رو به مرد کرد و از قول رئیس بانک گفت :” از اینکه بانک ما رو انتخاب کردید متشکریم” و گفت ما چک کردیم ومعلوم شد که شما یک مولتی میلیونر هستید ولی فقط من یک سوال برام باقی مانده که با این همه ثروت چرا به خودتون زحمت دادین که 5000 دلار از ما وام گرفتید؟»»»
ایرونی یه نگاهی به کارشناس بیچاره کرد و گفت: تو فقط به من بگو کجای نیویورک میتونم ماشین 250?000 دلاری رو برای 2 هفته و فقط با 15?86 دلار با اطمینان خاطر پارک کنم؟!»»»
تلفن زنگ می خورد :
گفتگوی دو دختر پای تلفن:
سلام عشقم، قربونت برم. چطوری عسل؟ فدات شم... می بینمت خوشگم... بوس بوس
گفتگوی دو پسر پای تلفن:
بنال... بوزینه مگه نگفتی ساعت چهار میای؟ د گمشو راه بیفت دیگه کره خر
بعد از قطع کردن تلفن :
دخترها:
واه واه واه !!! دختره ایکپیریه بی فرهنگ چه خودشم میگیره اه اه اه انگار از دماغ فیل افتاده حالمو بهم زد
پسرها:
بابا عجب بچه باحالیه این حمید خیلی حال میکنم باهاش خیلی با مرامه