بازدید امروز : 26
بازدید دیروز : 6
کل بازدید : 123787
کل یادداشتها ها : 148
موفقترین افراد دنیا یک خصوصیت مشترک دارند: طرز فکرشان با دیگران فرق دارد.
چون ما هم باور داریم که تفکر هوشمندانه زندگی را تغییر میدهد، در اینجا به 15 مورد از بهترین طرزفکرهای افراد موفق اشاره میکنیم.
فکر کردن یک نظم است. اگر میخواهید در آن بهتر شوید، باید روی آن کار کنید.
میتوانید برای برنامهریزی فکر کردنتان وقت بگذارید مثلاً هر دو هفته یکبار یک نصفه روز، هر یک ماه یک روز کامل و هر سال یک تا دو روز کامل.
ببینید انرژیتان را باید کجا متمرکز کنید، و بعد از قانون 20/80 استفاده کنید.
80 درصد از انرژیتان را به 20 درصد از مهمترین فعالیتهایتان اختصاص دهید. یادتان باشد که نمیتوانید در آنِ واحد همه جا باشید، همه را بشناسید و همه کاری انجام دهید. و از انجام همزمان چند کار اجتناب کنید: ممکن است کارایی شما را به 40% برساند.
افراد موفق خود را در معرض ایده ها و آدمهای مختلف قرار میدهند.
آنها سعی میکنند بیشتر وقتشان را با کسانی بگذرانند که آنها را به چالش میکشند.
ایده داشتن یک چیز است، دنبال کردن آن چیزی دیگر.
ایدهها تاریخ مصرف کوتاهی دارند. باید قبل از اینکه تاریخ انقضای آنها فرا برسد، آنها را عملی کنید.
افکار برای ایجاد شدن نیاز به زمان دارند. اولین چیزی که به ذهنتان میرسد را انجام ندهید.
آخرین باری که ساعت 2 صبح یک فکر عالی به سرتان زد و وقتی صبح از خواب بیدار شدید به نظرتان احمقانه میرسید، را به خاطر دارید؟
افکار تازمانیکه ماده دارند باید شکل داده شوند و باید مورد بازجویی و سوال قرار گیرند.
افراد باهوش با افراد باهوش دیگر همفکری میکنند.
فکر کردن با دیگران نتایج بهتری در بر خواهد داشت. مثل این میماند که به خودتان یک راه میانبر بدهید. به همین خاطر است که جلسات طوفان مغزی تا این اندازه موثر هستند.
تفکر عامه پسند را رد کنید (که معمولاً یعنی اصلاً فکر نکردهاید).
خیلی از آدمها وارد عمل میشوند با امید اینکه به فکر بقیه خوب برسد.
برای اینکه از وضعیت خارج شوید باید اول با احساس ناراحتی کردن کنار بیایید. همچنین به خاطر داشته باشید که همین الان آدمهای دیگری هستند که سعی دارند برای خودشان فکر کنند و آنها هستند که موفقاند.
بهترین متفکران از قبل برنامه میریزند، درحالیکه برای افکار ناگهانی نیز جا میگذارند.
وقتی با استراتژی وارد عمل شوید، احتمال خطا پایین میآید. داشتن افکار مبهم از اینکه کجا هستید و دوست دارید چه کاری انجام دهید، شما را به هیچ کجا نمیرساند.
کلید استراتژیک بودن: 1. موضوع را خرد کنید. 2. بپرسید چرا این مشکل باید حل شود. 3. موارد کلیدی را مشخص کنید. 4. منابعتان را مرور کنید. 5. افراد مناسب را در جای مناسب قرار دهید.
هنری فورد میگوید، "هیچ چیز سخت نیست اگر آن را به اجزای کوچکتر تقسیم کنید."
برای متفاوت فکر کردن، باید کارهای مختلفی انجام دهید.
راه های جدیدی برای انجام کارتان پیدا کنید، با آدمهای جدید آشنا شوید، حتی کتابهایی را بخوانید که فکر میکنید خستهکننده هستند. رمز کار این است که با ایدهها و سبکهای زندگی جدید آشنا شوید.
برای تقدیر از ایدههای دیگران، باید به ایدههای دیگر احترام بگذارید.
نمیتوانید فکر کنید که همیشه حق با شماست. باید به نظرات دیگر هم فرصت دهید.
برای هر روزتان و زمانهایی که افراد دیگر را ملاقات میکنید، برنامه و موضوع داشته باشید.
بیشتر آدمها فقط برای روزشان برنامهریزی میکنند. متفکران برای برنامهریزی هفته، ماه و اهداف بلندمدتشان وقت میگذارند و بعد آن را دنبال میکنند.
همچنین بدون موضوعی برای حرف زدن وارد جلسات، مهمانیها و قرارهای ملاقات نمیشوند. قبل از اینکه وارد چنین موقعیتهایی شوند، تصمیم میگیرند که از آدمها یاد بگیرند.
تفکر انعکاسی در مهارتهای تصمیمگیریتان به شما رویکرد و اعتمادبهنفس میدهد.
اگر تفکر انعکاسی نداشته باشید، بیشتر از آنچه که فکر میکنید شما را عقب میکشد.
بر حرفهای منفی که با خودتان میزنید غلبه کنید. برندهها با عباراتی مثل "من میتوانم" حرف میزنند.
افراد باهوش محدودیتها را نمیبینند. آنها امکانات را میبینند.
سام ایوینگ قهرمان سابق بیسبال میگوید، "هیچ چیز شرمآورتر از این نیست که ببینید کسی کاری را انجام میدهد که شما میگفتید غیرممکن است."
افراد خلاق خود را وقف ایدهها میکنند.
آنها ابهامات را در آغوش می گیرند و از شکست نمیترسند و با افراد خلاق دیگر نشست و برخاست میکنند.
افراد خوشبین نمیتوانند متفکرانی واقعبین باشند.
داشتن رویکرد واقعبینی به شما این امکان را میدهد آنقدر به یک مشکل نزدیک شوید که بتوانید آن را بشکافید. روبهرو شدن با عواقب احتمالی هم به شما کمک میکند کارامدتر باشید و به شما اعتبار بیشتر میدهد.
برای اینکه متفکری واقعبینتر باشید، باید: 1. از واقعیت تقدیر کنید. 2. کارتان را انجام دهید و واقعیات را به دست آورید. 3. نقاط مثبت و منفی آن را بسنجید. 4. بدترین حالت ممکن را در نظر بگیرید. 5. تفکرتان را با منابعتان همتراز کنید.
خیلی مهم است که آخر روز به یاد بیاورید که میتوانید طرزفکرتان را عوض کنید.
اینکه یاد بگیرید چطور در فکر کردن استاد شوید باعث میشود تفکری پربازده داشته باشید. اگر بتوانید این خصوصیت را در خود ایجاد کنید طوریکه به عادت همیشگیتان تبدیل شود، تمام طول زندگی فردی موفق خواهید شد.
افراد باهوش تصمیمات خوب میگیرند.
کیفها توی کیف فروشیها اگر خوش فرم و خوش قوارهاند به خاطر این است که پر از کاغذ باطلهاند .اگر آن کاغذ باطلهها را دور بریزیم از فرم و قیافه میافتند و کاغذها هم دیگر زبالهاند و باید دور ریخته شوند. خشم و عصبانیت چیزی شبیه همان کاغذ باطله است اگر فرو بری شکل و شخصیت پیدا میکنی و اگر بیرون بریزی از شکل و شخصیت و معنویت می افتی این است که قرآن دعوت به فرو بردن خشم دارد.
غیظ به معنای شدت خشم میباشد .یک هیجان روحی که بعد از روبرو شدن با ناملایمات فراوان به انسان دست میدهد. غضب،اراده انتقام و مجازات است کلمه غیظ درباره خداوند بکار نرفته چون یک هیجان روحی است اما غضب الله بسیار زیاد در آیات دیده شده زیرا اراده و انتقام و مجازات خدا برای گنه کاران و خطاکاران است.
انسان برای دفع خطر نیازمند به یک نیروی دفاعی است و نیروی غضب یک عنصر تدافعی در مقابل دشمن میباشد.اگر به کسی ظلم شود،کشورش مورد تجاوز واقع شود،به حریم ناموس او تعرضی صورت گیرد و یا مال و ثروتش به غارت رود خشم بهترین و مؤثرترین نیرو برای دفاع از خود است.پس خشم و غضب وقتی به جای خود استفاده شود بیانگر حکمت و تعالی خداوند است و در غیر جای خود حکم چاقوی تیزی را دارد که آسیبهای جبران ناپذیری را وارد میسازد.
از مصادیق خشم و غضب درست ،خشونت در جهاد علیه دشمنان میباشد .که انرژی و نیروی دفاعی انسان را چند برابر میکند.منظور از شدت و خشونت ،شدت عمل برای خدا و دین اوست.هدف بد رفتاری با دشمنان و ستم و تجاوز نیست.چرا که اصول دین و اخلاق رفتار ظالمانه را زشت می شمارد.اما شجاعت و شهامت درونی و آمادگی روانی در برابر دشمن کافی نیست این آمادگی را باید به دشمن نشان داد و به تعبیر دیگر وجود قدرت کافی نیست باید در برابر دشمن نمایش قدرت داد.
سخنان اهانت آمیز و غیرمنطقی زمینه مساعدی برای خشم و در نتیجه فتنه انگیزی شیطان میباشد.
زیرا سخنان همراه با خشم و غضب زمینه رو گردانی دیگران را فراهم میکند.تعبیرات توهین آمیز مقدمه خشم و عصبانیت طرف مقابل میشود .با اولین سخن اهانت آمیز کارت دعوت برای شیطان صادر میکنیم شیطان را به مهمانی دعوت میکنیم و هر جا شیطان مهمان شد میزبان جنگی است که پایانش جز آتش جهنم چیزی نیست.خداوند در کریمه اسراء به زیبایی میفرماید که زیبا سخن بگویید زیرا شیطان با سخنان زشت و ناروا بین شما دعوا راه میاندازد پس هوشیار باشید تا آتش را روشن نکنید .
وَقُل لِّعِبَادِی یَقُولُواْ الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّیْطَانَ یَنزَغُ بَیْنَهُمْ إِنَّ الشَّیْطَانَ کَانَ لِلإِنْسَانِ عَدُوًّا مُّبِینًا
به بندگانم بگو آنچه را که بهتر است بگویند که شیطان میانشان را به هم میزند زیرا شیطان همواره برای انسان دشمنی آشکار است .(اسرا/53)
گاهی اوقات مسائل بسیار کوچک و پیش پا افتاده باعث شعلهور شدن آتش خشمی میشود که اساس و پایه خانه و خانواده را میسوزاند.80% طلاقهای امروز نتیجه عصبانیت نا بجای زوجین است .بسیار پیش آمده که عصبانیت باعث قتل انسانی بی گناه شده است در اطراف خود بسیار دیدهایم که خانواده ای به خاطر خشم بی مورد سالها با هم قهر کردهاند و صله ارحام به جا نمیآورند کینههایی که رشد میکنند و ریشه دوستی و محبت را میخشکانند .فقط به خاطر غضب و خشم.
عصبانی میشویم و دوستیهای چند ساله را به هم میزنیم سر فرزندمان فریاد میزنیم و آن را میرنجانیم به همسرمان توهین و تحقیر میکنیم.و محل امن خانه را به میدان جنگ تبدیل میکنیم .
کسی که به روز جزا اعتقاد دارد و خداوند را تنها مالک و صاحب روز قیامت میداند که در آن روز هیچ ظلمی به کسی نمیشود دلی صبور و شاکر دارد چرا که روز قیامت روز فریادرسی به مظلومان ستم دیده است پس انتقام را به خدا واگذار میکنید.
بهترین راه درمان کسب غیظ است کظم یعنی فرو بردن و کاظم به معنی فرو برنده خشم است.علم پزشکی ثابت کرده است صدمات ناشی از سه بار عصبانیت مساوی با یکبار سکته قلبی است.
الَّذِینَ یُنفِقُونَ فِی السَّرَّاء وَالضَّرَّاء وَالْکَاظِمِینَ الْغَیْظَ وَالْعَافِینَ عَنِ النَّاسِ وَاللّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ
همانان که در فراخی و تنگی انفاق میکنند و خشم خود را فرو میبرند و از مردم در میگذرند و خداوند نکوکاران را دوست دارد(آل عمران /134)
عصبانیت آسیبهای جسمی و روحی که به انسان میزند گاهی اوقات سرنوشت انسان را تغییر میدهد.یک خشم کوچک تبدیل به آتشی سوزان میشود که دنیا و آخرت را تباه میکند.افراد بسیاری الان در گوشه زندانها به سر می برن که اگر اندکی صبر میکردند و خشم خود را فرو میبردند الان در آغوش گرم خانواده بودند و چه بسیار فرزندان طلاقی که محصول خشم پدر و مادر خود و تصمیمات نا به جا شدند.
حضرت یونس سالها برای تبلیغ دین میان قوم خود تلاش کرد اما وقتی دید آنان دلهایشان به نور توحید نرم نمیشود و ایمان نمیآوردند خشمگین شد و از خداوند برای قومش درخواست عذاب الهی کرد یکی از مؤمنان حضرت را از این تصمیم نادرست بر حذر داشت اما ایشان التفاتی نکرد و قوم را نفرین کرد و خداوند حضرت یونس را در شکم ماهی گرفتار کرد
وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَیْهِ فَنَادَی فِی الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنتُ مِنَ الظَّالِمِینَ
و ذوالنون را [یاد کن] آنگاه که خشمگین رفت و پنداشت که ما هرگز بر او قدرتی نداریم تا در [دل] تاریکیها ندا درداد که معبودی جز تو نیست منزهی تو راستی که من از ستمکاران بودم.
ذکر یونسیه "لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین" بهترین درمان برای دردهای لا علاج روحی است که انسان را گرفتار میکند .در این ذکر پناه به خدا میبریم و او را تسبیح و تقدس میکنیم .و به اشتباهات و خطاهای خود اعتراف میکنیم که هر رنج و گرفتاری که به ما میرسد از خود ماست پس دست ما را بگیر.
کسی که بسیار عصبانی میشود به تدریج دوستان و اقوام از اطراف او پراکنده میشوند و این تنهایی بسیار آزاردهنده است اگر میخواهید دوستان زیادی داشته باشید و مورد توجه و محبت دیگران واقع شوید باید اشتباهات و خطاهای آنان را نادیده بگیرید و بخشش را به خانه دلتان راه دهید. خداوند به پیامبر رحمت میفرماید:
فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللّهِ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ(آل عمران/159)
پس به [برکت] رحمت الهی با آنان نرم خو [و پرمهر] شدی و اگر تندخو و سخت دل بودی قطعاً از پیرامون تو پراکنده میشدند پس از آنان درگذر و برایشان آمرزش بخواه و در کار[ها] با آنان مشورت کن و چون تصمیم گرفتی بر خدا توکل کن زیرا خداوند توکل کنندگان را دوست میدارد .
1-کظم غیظ ، 2-آنان را ببخشید ، 3-برای آنان آمرزش بخواه
طلب آمرزش و استغفار برای خود و دیگران باعث میشود که آتش خشم درون انسان خاموش شود و به معنایی دشمن نیز خلع سلاح میشود .
مریم خندابی بخش قرآن تبیان
منبع:
تفسیر المیزان –علامه محمدحسین طباطبایی
می دانیم که انواع مختلف انرژی می توانند به یکدیگر تبدیل شوند، هنگامی که جسمی روی سطح حرکت می کند، مقداری از انرژی جنبشی آن به انرژی درونی جسم و سطح تبدیل می شود یا وقتی ظرف آبی را مقابل نور آفتاب قرار می دهیم، ظرف و آب گرم تر می شوند، در این حالت بخشی از انرژی نورانی به انرژی درونی ظرف و آب تبدیل می شود.
برخی از این تبدیل ها خود به خود رخ می دهند اما برای وقوع برخی از تبدیل ها نیاز به طراحی دستگاه های خاص است مثلا برای تبدیل انرژی الکتریکی به نور لامپ اختراع شده است یا برای تبدیل انرژی الکتریکی به مکانیکی موتورهای الکتریکی طراحی شده اند که در وسایلی مانند پنکه، جارو برقی و ... به کار می روند؛ حال می خواهیم به بررسی وسایلی بپردازیم که گرما را به انرژی مکانیکی تبدیل می کنند این وسایل ماشین گرمایی نامیده می شوند.
برای آشنایی با طرز کار ماشین های گرمایی و این که از چه قوانینی پیروی می کنند، لازم است علم ترمودینامیک را فرا بگیریم.
ترمودینامیک مبحثی از فیزیک است که از چگونگی تبدیل انرژی گرمایی به انرژی مکانیکی بحث می کند به بیان دیگر از چگونگی استفاده از حرکت رفت و برگشتی منابع گرمایی و تبدیل آن به نوعی حرکت دورانی یا محوری که توسط ماشین گرمایی صورت می گیرد گفتگو می کند.
قبلا با کمیت های ماکروسکوپیک ماده آشنا شدیم و دانستیم که علم ترمودینامیک رفتار ماده را براساس کمیت های ماکروسکوپیک توصیف می کند.
به عنوان مثال مقدار معینی گاز مطابق شکل در داخل یک استوانه در نظر بگیرید که با پیستونی مسدود شده است. این سیستم با چند کمیت مشخص می شود، در هر لحظه بسته به مکان پیستون، سیستم حجم معینی دارد این حجم را می توان در آزمایشگاه به کمک ابزاری که به پیستون متصل است اندازه گرفت و ثبت کرد.
کمیت دیگر که برای مشخص کردن سیستم حتما لازم است، فشار گاز داخل استوانه است که برای اندازه گیری آن می توان از فشار سنج استفاده کرد. سومین کمیتی که این سیستم را مشخص می کند دما نام دارد که این نیز قابل اندازه گیری است.
با اندازه گیری سه کمیت حجم، فشار و دمای گاز داخل استوانه این سیستم توصیف شد؛ به این کمیت ها که به مشخصات کلی یا خواص بزرگ مقیاس سیستم مربوط می شود کمیت های ماکروسکوپیکی یا متغیرهای ترمودینامیکی می گویند.
نکته: هنگامی که دوکمیت از سه کمیت (P,V,T) مشخص باشند می گوییم حالت دستگاه مشخص است.
اگر پیستون برای مدت طولانی ثابت بماند، دما و فشار آن در همه ی نقاط گاز یکسان خواهد بود. در این صورت می گوییم گاز در تعادل است. در حالت تعادل هر یک از کمیت های فشار، دما و حجم گاز مقدار مشخصی دارند. (V1 , T1 , P1 ) حال اگر گاز را گرم کنیم یا پیستون را به طرف راست یا چپ جا به جا کنیم، مقدار بعضی از کمیت ها (یا همه آن ها) تغییر خواهد کرد و اگر مدت نسبتا طولانی صبر کنیم، این کمیت ها مقدارهای مشخص دیگری چون V2 , T2 , P2 را اختیار خواهند کرد.
پس با استفاده از کمیت های فشار، دما و حجم می توان حالت سیستم را توصیف کرد و گفت سیستم ابتدا در حالتی بود که کمیت های فشار، دما و حجم به ترتیب مقدارهای V1 , T1 , P1 را داشتند سپس با گرم کردن یا جا به جایی پیستون سیستم به حالتی تغییر یافت که در آن این کمیت ها مقادیر V2 , T2 , P2 را اختیار کردند.
متغیرهای ترمودینامیکی از یکدیگر مستقل نیستند و با هم رابطه دارند مثلا اگر با ثابت نگه داشتن پیستون (حجم) گاز را تا دمای معینی گرم کنیم، فشار آن تغییر خواهد کرد. رابطه ی بین متغیرهای ترمودینامیکی معادله ی حالت نامیده می شود. معادله ی حالت یک سیستم در حالت کلی پیچیده است اما آزمایش نشان می دهد که هنگامی که گازها بسیار رقیق اند، معادله ی حالت آ ن ها ساده و مستقل از نوع گاز است؛ در این حالت گاز را گاز کامل می نامند.
گاز کامل: گاز کامل گازی است که ذرات آن برهم کنش ندارند و معادله ی حالت آن به صورتPV=nRT می باشد . انرژی درونی گاز کامل فقط تابع دما است .
برای مقدار معینی گاز کامل نسبت مقدار ثابتی دارد که این مقدار ثابت به مقدار گاز بستگی دارد و مستقل از نوع گاز است. در نتیجه داریم :
که در آن n مقدار گاز برحسب مول است که به صورت نسبت جرم گاز m به جرم مولکولی M آن تعریف می شود :
معادله حالت گاز کامل که کمیت های P,V,T را به یکدیگر مربوط می کند به صورتPV=nRT است که در آن Rثابت گازها است و مقدار آن برابر است با
مرکز یادگیری سایت تبیان
در قسمت قبل اشاره شد که جهان پیش از ظهور امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، به گونه ای است که ظلم و ستم بیداد می کند و جامعه انسانی را به جایگاهی می رساند که از خویشتن خویش ناامید شده و موعود وعده داده شده را می طلبند تا بنیان هر چه ظلم و ستم را از ریشه برکند و عدل و داد را در میان مردم جاری و ساری کند. این جهان دارای ویژگی هایی است که با برخی از آنها از قبیل بی توجهی به احکام، اوضاع دین، بی توجهی به احکام، وضعیت امنیت و ... آشنا شدیم. در این قسمت نیز به بیان برخی دیگر از این خصوصیات خواهیم پرداخت.
« مردم برای فجور پیمان برادری می بندند و دین داری برخی موجب انزوای آنان از دیگران می شود و با دروغ گفتن عزیز و محبوب می شوند و محبت تنها بر زبان ها به کار می رود و دل های مردم با یکدیگر کینه دارد». آنچه از این حدیث و احادیث مشابه دیگر می توان به دست آورد، اینکه انگیزه های روابط اجتماعی، انگیزه هایی الاهی و انسانی نیست و کمک رسانی مادی و معنوی به انسان ها هدف نمی باشد. محبت ها و دوستی ها واقعی نیست. عشق و علاقه وارسته از مسائل مادی در میان نیست؛ دوستی ها صوری و بر اساس مسائل پوچ و زودگذر است. پیوندها برای دستیابی به عیش و عشرت و فساد آلودگی است؛ یگانگی ها زبانی و ظاهری است و بیگانگی ها ریشه ای و عمیق.
در حدیث دیگری می خوانیم: « می بینی مردان خود را برای مردان آماده ساخته و زنان برای زنان و خواهی دید که زن و مرد از عمل نامشروع امرار معاش می کنند و زنان هم چون مردان به برپایی مجالس اقدام می کنند».(1)
« و نیز می بینی که زن با شوهر خود همدست شده تا با دیگر مردان مباشرت کند و خواهی دید که بیشتر مردم و بهترین خانواده ها، آن هایند که زنان را در بی بند و باری یاری کنند».(2)
در این دوران معیار ارزش، سرمایه و پول می شود که هر کس در این میدان پیشتر باشد، ارزشمندتر است و بالعکس ارزش های الهی و معنوی که بالاترین ارزش هاست، چیزی به حساب نمی آید و مورد توجه قرار نمی گیرد. امام علی علیه السلام در حدیثی این سستی ارزش ها و رواج گناهان را این چنین توصیف می کند: « جوان آن ها بدخو و هر که با آن مردم در آمیزد، گنهکار باشد. دانشمند آنان منافق و قاریان قرآن دروغ گویند. کوچکان، بزرگان را احترام نکنند و توانمندان فقیران را پوشش ندهند».(3)
در حدیثی از امام علی علیه السلام آمده است: « [در آن دوران] باران می بارد، ولی زمین ثمره نمی دهد».(4) بر هم خوردن سیستم جوی از تحولات خاص این دوران است که آسمان یا نمی بارد و یا اگر ببارد، در غیر فصل خود می بارد که خود زیان های دیگری را به بار می آورد و از مهم ترین زیان ها ویرانی کشاورزی و محصولات آن است.
با رواج گناهان، ظلم و چپاول و بیداد حاکمان و ... پدیده گرانی جوامع را تسخیر می سازد. امام صادق علیه السلام در حدیثی می فرماید: « در آن زمان مؤمنین به گرسنگی مبتلا می شوند و علت آن بالا رفتن قیمت اجناس است؛ به گونه ای که توان خرید مایحتاج اولیه خود را از دست می دهند».(5)
در این دوران انسان ها اگرچه به ظاهر به هم نزدیک هستند، اما پیوندهای انسانی استواری وجود ندارد و زندگی بر محور حق و ارزش های انسانی دور نمی زند. انسان ها به ظاهر در کنار یکدیگر و در یک اجتماع زندگی می کنند، اما دل ها و فکرها در کنار هم نیست و ناسازگاری ها و تضادهای مادی مانع نزدیکی و همدلی مردمان است « و این در هنگامی است که دنیا هرج و مرج شده و برخی بر دیگری گردن کشی کرده؛ در آن زمان بزرگسالان بر خردسالان رحم نکرده و نیرومندان بر ضعیفان؛ آنگاه است که خداوند او را به خروج رخصت می دهد».(6)
بیشترین فاجعه دردناک و بحران عظیم حیات انسانی پیش از ظهور، به ظلم اقتصادی باز می گردد و ریشه ظلم های اقتصادی در سرمایه داری نهفته است. اکثریت انحراف ها و کجروی ها و سقوط ها یا مستقیماً زائیده نظام و تفکر سرمایه داری است و یا از لوازم جدایی ناپذیر زندگی اشرافیگری. « مردم همراه قدرت های غالب اند (خواه سیاسی و خواه اقتصادی) ... و مردم و مجلس ها و جمعیت ها همه دنباله رو سرمایه دارانند».(7)
فتنه ها و آشوبگری ها و جنگ های فراوانی قبل از ظهور منجی بشریت رخ می دهد و انسان های پشت پا زده به نعمت های الهی، در اثر دوری هر چه تمام تر از ارزش های انسانی همانند حیوانات به جان یکدیگر افتاده و جان و مال و هستی همدیگر را به مخاطره می افکنند، ظلم و ستم همه گیر می شود؛ به گونه ای که هیچ کس از ابناء بشر برای خود پناهگایی نمی یابد و به هر طرف رو می کند، از سیلی ظلم زمانه در امان نمی باشد. رسول خدا صلی الله علیه و آله در حدیثی با توصیف این اوضاع می فرماید: « جنگ و آشوبی در شام شما را فرا گیرد که هر زمان از یک طرف آرام شود، از جانب دیگر شعله گیرد و این فتنه تمامی ندارد تا موقعی که منادی از آسمان ندا می کند که همانا امیر شما فلان [مهدی ـ ارواحنا فداه ـ] است».(8)
در چنین شرایطی است که دیگر اعتماد میان از انسان ها رخت بر می بندد و هیچ کس نسبت به مال و ناموس و آبروی خود، از دیگری مطمئن نبوده و در هیچ زمینه ای انسان امین و درستکار پیدا نمی کنند و مأمنی و پناهگاهی نمی یابد تا در آنجا آرام گیرد. مردم از فشار مشکلات و ستم های فراوان، هر سپیده و شامگاه آرزوی مرگ می کنند و چون می بینند که همه یکدیگر را می آزارند و هر کسی قدرت داشت و دستش رسید، دیگری را می درد و می خورد و حق و حقوق او را چپاول می کند و هیچ گاه ملاحظات انسانی و اسلامی در رفتار اجتماعی مردم با یکدیگر دیده نمی شود.(9)
« در آن هنگام گروهی بر مردم حکومت خواهند کرد که اگر سخنی بگویند، کشته می شوند و اگر سکوت کنند همه چیزشان مباح می شود تا آنکه همه هستی آنان را از برای خود قرار دهند».(10) وقتی روابط انسانی بر اساس مادیات باشد و ضابطه در رابطه ها سود و افزایش سرمایه و بازدهی شود، استثمار، معیار اصلی رابطه ها می شود و طبقات اجتماعی هر کدام به نوعی تلاش می کنند تا حق دیگران را ببرند. در نتیجه جامعه انسانی به جنگلی از حیوانات تبدیل شده است و مردمان به گرگ هایی تبدیل می شوند که به جان هم افتاده و حکومت ها به درندگانی که به جان ملت ها افتاده و از خون و پوست و گوشت و استخوان هایشان تغذیه می کنند. در این زمان طبقات متوسط جامعه طعمه طبقه سلطه طلب و حاکم و سرمایه دار می شود که بینوایان در این جامعه ها در حکم مردگانند، نه برای آنان رمقی مانده است و نه قدرت عرض وجود و نه جانی برای طلب حق خویش دارند.
پی نوشت:
1. کافی، ج 8 ص 38.
2. همان، ص 39.
3. نهج البلاغه، ص 729.
4. کنز العمال،ج 14 ، ص 243.
5. غیبت نعمانی، باب 14، ح 5؛ کمال الدین، ص 649، ح 3.
6. کفایة الاثر، 151.
7. منتخب الاثر، ص 429.
8. کنز العمال ،ج11 ص 258.
9. غیبت نعمانی، ص 235.
10. منتخب الاثر، ص 432.
از سوى پیامبر(صلى الله علیه وآله) و امامان معصوم(علیهم السلام) علامت ها و نشانه هایى براى ظهور آن حضرت ذکر شده است که مردم با دیدن آن علائم و نشانه ها، از ظهور امام مهدى (عج) با خبر مى شوند. این علائم، از یک حیث، دو گونه اند:
1- علائم خاص; این علامت ها، خاص و مختص وجود پر برکت حضرت صاحب الامر(علیه السلام)است و حضرت بدان وسیله مى داند که خداوند او را اذن و اجازه ى ظهور داده است.
در روایتى طولانى، ابى بن کعب از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) درباره ى علامت هاى ظهور امام مهدى(علیه السلام)سؤال مى کند. آن حضرت مى فرماید:
او (امام مهدى) (عج) پرچمى دارد که چون وقت ظهورش فرا رسد، خود به خود باز مى شود و خداى تعالى آن را به سخن مى آورد و عرض مى کند: «یا ولى الله فاقتل اعدالله; اى ولىّ خدا! دشمنان خدا را بکش!». و این دو علامت است (اوّلى باز شدن پرچم، دومى، صدایى است که از پرچم بر مى آید.
و نیز او شمشیرى دارد که در غلاف است و چون هنگام ظهور حضرتش فرا رسد از غلاف بیرون مى آید و خداوند آن را به سخن مى آورد و صدا مى زند: «اخرج یا ولىّ الله! فلایحل لک أنْ تقعَد فی أعداء الله; اى ولىّ خدا! قیام کن که دیگر جاى درنگ نیست و نشستن براى تو روا نیست که از دشمنان خدا دست بردارى». پس حضرت خروج مى کند و قیام مى کند و دشمنان خدا را هر کجا که بیابد به قتل مى رساند...».(1)
2- علائم عامه; علائم عامه، علامت هایى هستند که جنبه ى عمومى دارد و براى مردم ظاهر خواهد شد و هر کس از عوام و خواص، در طول زندگى خود، برخى از آن ها را خواهد دید. این علامت ها بسیار است. در این جا به برخى از مهم ترین آن ها اشاره مى شود:
1- خروج سفیانى.
2- گرفتن خورشید در نیمه ى ماه مبارک رمضان.
3- گرفتن قرص ماه در آخر ماه مبارک برخلاف عادت.
4- فرو رفتن زمین «بیداد» که سرزمینى است میان مکه و مدینه.
5- فرو رفتن زمین یا جمعیتى در مشرق.
6- توقّف خورشید از آغاز ظهر تا وسطِ وقت عصر.
7- طلوع خورشید از مغرب.
8- کشته شدن نفس زکیه که سیّدى است هاشمى در پشت کوفه ـ یعنى: نجف ـ با هفتاد نفر از صالحان.
9- خراب شدن دیوار مسجد کوفه.
10- نمایان شدن پرچم هاى سیاه از طرف خراسان.
11- خروج یمانى از طرف یمن.
12- فرود آمدن ترک ها در جزیره (شمال عراق کنونى).
13- ورود رومیان در رمله.
14- پیدا شدن سرخى شدید در آسمان که در اطراف آن پراکنده شود.
15- پیدایش آتش در طول مشرق که تا سه روز یا هفت روز در هوا بماند.
16- عربان استقلال پیدا کنند و کشورگشایى کنند و از زیر بار و نفوذ دیگران بیرون روند.
17- اهل مصر، فرمانرواى خود را بکشند.
18- شام خراب شود و سه پرچم در آن جا پدیدار گردد.
19- رودخانه ى فرات طغیان کند یا شکافته شود، به حدّى که آب در کوچه هاى کوفه داخل شود.
20- پلى در بغداد در کنار محله (کرخ) ساخته شود.
21- ترسى عمومى و مرگى سریع و همگانى، همه ى اهل عراق و مردم بغداد را فرا گیرد که قرار و آرام یا راه فرار نداشته باشند.
22- صدایى از آسمان بلند شود که همه ى مردم روى زمین آن را به زبان خود بشنوند.(2)
علامت ها و نشانه هاى دیگرى نیز هست که در کتاب هاى مبسوط، مانند بحارالأنوار، (جلد پنجاه و دوم) ذکر شده است و ما، در این قسمت، به برخى از این احادیث که شامل چندین علامت است، اشاره مى کنیم.
1- امام صادق(علیه السلام) فرمود: «پنج اتّفاق قبل از ظهور قائم(علیه السلام) اتفاق مى افتد: قیام یمانى; خروج سفیانى; منادى که از آسمان ندا مى کند; فرو رفتن زمین در بیدا; کشته شدن نَفْسِ زکیه.».(3)
2- از امام باقر(علیه السلام) نقل شده است: «... در آخرالزمان، نشانه هایى هست. از آن جمله است: دابّه الأرض; دجال; نزول حضرت عیسى; طلوع خورشید از مغرب.»(4)
3- در حدیثى طولانى، صعصعه بن صوحان از امیرالمؤمنین على (علیه السلام) در مورد خروج دجّال که از علائم ظهور امام مهدى(عج) است، مى پرسد. آن حضرت مى فرماید: «... علامت خروج دجال، این است که نماز را سبک شمارند و امانت را ضایع کنند و دروغ را حلال بدانند و ربا بخورند و رشوه بگیرند و ساختمان ها را بلند سازند و دین را به دنیا بفروشند و سفیهان را به کار گیرند و با زنان مشورت کنند و قطع رحم کنند و از هواهاى نفسانى تبعیت کنند و خون ریزى را سبک شمارند و حلم، ضعف شمرده شود و ظلم فخر باشد و حاکمان، فاجر و وزیران، ظالم باشند و عارفان ضعیف و قاریان، فاسق باشند و شهادت دروغ آشکار شود و فسق و فجور و بهتان و گناه و طغیان علنى شود و قرآن ها، تزیین شود و مساجد آراسته گردد و مناره مرتفع شود .... زنان با شوهران خود به خاطر حرص دنیوى، در تجارت شریک شوند و...»(5)
بنابراین، علامت ها و نشانه هاى فراوانى براى ظهور امام زمان(علیه السلام) وجود دارد که مردم با دیدن آنها به ظهور امام زمان(عج) پى خواهند برد، لکن باید توجّه داشت که برخى از این علائم، نشانه ى نزدیکى ظهور است و برخى دیگر، نشانه ى وقوع ظهور. به عنوان مثال علامت هایى که حضرت على(علیه السلام) در این حدیث بیان داشتند، نشانه هاى نزدیک شدن ظهور است، امّا خروج سفیانى، متّصل به ظهور امام زمان(عج) است و او با آن حضرت جنگ خواهد کرد. امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: «... زمانى که سفیانى مالک مناطق پنج گانه ى شام: (دمشق، حمص، فلسطین، اردن، قنسرین) شد، در آن زمان، متوقع فرج باشید... .»(6)
پی نوشت ها:
[1]. بحارالأنوار، ج 52، ص 310 و 311.
[2]. زمینه سازان انقلاب جهانى مهدى(علیه السلام)، ص 22 تا 27; ارشاد، شیخ مفید، ص 356 ـ 358، چاپ بیروت.
[3]. بحارالأنوار، ج 52، ص 203.
[4]. همان، ج 52، ص 181.
[5]. بحارالأنوار، ج 52، ص 193.
[6]. بحارالأنوار، ج 52، ص206.
رسول رضوی- امام مهدی،صفحه 128
بخش مهدویت تبیان